Tuesday, March 07, 2006

خليج فارس مشمول طرح های جديد سياسی

محمد حسين عادلي مدير کل سابق بانک مرکزي، در جلسه سخنراني ماهانه مرکز مطالعات بين المللي دانشگاه تهران، با تاکيد براينکه "نيمي از نفت دنيا در خليج فارس و 65 درصد نفت دنيا در خاورميانه است" پيش بيني کرد که درآينده "هم خليج فارس و هم خاورميانه مشمول طرح هاي جديد سياسي" شوند
عادلي که تحت عنوان "تغييرات در ژئوپلتيک نفت" سخن مي گفت، افزود: "بايد ابتدا ببينيم بازيگران نفت چه کساني هستند. شرکت هاي بزرگ، شرکت هاي ملي، دولت ها، تکنولوژي، محيط زيست و پول. اما بر بازار نفت مسايل ديگري هم تاثير مي گذارند که از جمله عبارتند از اعتياد به نفت، ناامني انرژي،انرژي هاي جايگزين، محيط زيست، نقشه خاورميانه بزرگ و مساله هسته اي ايران
فروش کاغذي نفت
وي در ادامه به دسته بندي دوران هاي بازار نفت پرداخت و گفت: "از ابتدا تا 1960 شرکتهاي بين المللي بر نفت تسلط داشتند و دهه 70 دوران نفت گران بود که انقلاب نفتي اوپک موجب آن شده بود. دهه 80 هم دوران نفت گران بود، اما در دهه 90 اقتصاد نفت با ورود پارامتر هاي جديد مانند فروش کاغذي نفت در بورس ها تغيير کرد."معاون سابق اقتصادی وزارت خارجه در اشاره به آينده اقتصاد نفت اشاره کرد و گفت: "تا سال 2025 رشد مصرف گاز 3/2 درصد و مصرف نفت رشدي 3/1 خواهد داشت. اکنون تقاضا براي نفت 80 ميليون بشکه است که در بيست سال آينده به 120 ميليون بشکه در روز افزايش خواهد يافت. بيشترين تقاضا براي نفت در ميان کشورهاي آسيايي، مشخصا چين و هند خواهد بود که 45 درصد تقاضاي اضافه را طي بيست سال آينده به خود اختصاص خواهند داد." وي اضافه کرد: "درحال حاضر اوپک 51 در صد توليد را در اختيار دارد و اگر بخواهد همچنان تا 2025 اين نرخ را حفظ کند، بايد حداقل سالانه 7/2 درصد توليد خود را افزايش دهد." محمد حسين عادلي که تا چهار ماه قبل سفير جمهوری اسلامی در بريتانيا بود و به دستور احمدی نژاد قبل از پايان ماموريتش به تهران احضار شد و هنوز سفيری به جای وی به لندن فرستاده نشده افزود: "اکنون وابستگي نفت دنيا به خليج فارس 57 درصد و در گاز 45 درصد است. امروز خليج فارس روزانه5/22 ميليون بشکه نفت توليد مي کندف اما در سال 2025 اين نرخ بايد به 37 ميليون بشکه برسد. يعني حدود 15 ميليون اضافه توليد، فقط مي تواند از سوي عربستان، ايران، عراق و کويت تامين شود، چرا که بقيه با ظرفيت کامل توليد مي کنند
خليج فارس و108 سال نفت
معاون سابق اقتصادي وزير امور خارجه افزود: "خليج فارس با همين ريتم توليد، حداقل 108 سال ديگر نفت دارد. از سوي ديگر هزينه توليد نفت در اينجا حداکثر 3 دلار و سرمايه گذاري براي توليد بيشتر در اين منطقه براي هربشکه 5900 دلار است، درحالي که در بيرون از اينجا 14000 دلار است." وي در ادامه از اين مسايل چنين نتيجه گرفت: "توليد ناخالص ملي کشور ها در حال بالا رفتن است و نياز به نفت هم بيشتر مي شود. اما از سوي ديگر منابع کاهش مي يابد، در حاليکه خليج فارس هنوز نفت دارد و بنا بر اين مساله تنش زا مي شود." عادلي گفت: "نکته ديگر اين است که تا سال 2025 وابستگي کشورهاي صنعتي به نفت خليج فارس کاهش مي يابد، در صورتي که اقتصاد هاي نوظهور مثل چين و هند به نفت خليج فارس وابسته مي شوند
خاورميانه و تغيير
عادلي افزود: "بازي بزرگي که زماني در آسياي ميانه در حال شکل گيري بود اکنون به خليج فارس و خاورميانه منتقل مي شود؛ و اين منطقه مشمول شکل جديدي از رقابت بين دولت هاي بزرگ امروز و دولت هاي بزرگ آينده خواهد بود." وي اضافه کرد: "چرا بوش در هند مي گويد مخالف خط لوله گاز ايران به هند نيست؟ چون در مقابل اين امتيار، هند را از ورود به آسياي ميانه باز مي دارد. آسياي ميانه و اطراف خزر محل جديدي از رقابت بين چين، روسيه و آمريکا است. اما در خاورميانه امروز کشمکش وجود دارد. منطقه اي که قلب نفت و توسعه جهان است. بنابر اين رفتار بوش نمايانگر سياست هاي امروز نيست، بلکه نشانه اي از نياز ها و سياست 20 سال آينده آنها است و حمله آمريکا به عراق هم در همين راستا است. آمريکايي ها مي گويند هر کس بر عراق مسلط شد بر قلب دنيا مسلط است و مي تواند آقاي دنيا باشد. بنا براين آمريکا به فکر آن 15 ميليون بشکه اي است که جهان تا سال 2025 به آن نياز خواهد داشت. در اين ميان تنها ايران و عراق هستند که هر کدام به تنهايي مي توانند روزانه ظرفيت خود را 4 ميليون بشکه بيشتر کنند، بقيه کشورهاي خليج فارس بايد 7 ميليون باقي مانده را تامين کنند و اين سبب مي شود که برنامه هايي براي منطقه تنظيم شود. از اين رو فاکتور هاي تنش زا در خليج فارس بالا رفته و با در گيري ها و تنش هايي روبرو خواهيم شد."
تند روي و تنش
عادلي در پايان سخنان خود گفت: "البته ما با فرصت هايي هم روبرو خواهيم بود، يعني بايد بتوانيم چالش ها را به فرصت تبديل کنيم، درغير اينصورت با تند روي و تقابل به تنش و بر خورد مي رسيم." پس از پايان سخنراني، سئوالات حاضرين مطرح شد که دکتر عادلي به آنها پاسخ داد. اولين سوال اين بود: تحولات چين در اثر چه انگيزه اي صورت گرفت؟ دکتر عادلي در پاسخ به اين سئوال گفت: "چين آگاهانه به سمت پيشرفت گام برداشت و انگيزه کاملا داخلي داشت. همين امر چين را به يک قدرت بزرگ در دنيا بدل کرده، هر چند خودشان مي گويند ما نمي خواهيم قدرت بزرگ باشيم." با توجه به گسترش استفاده ار انرژي اتمي آيا بازار نقت تهديد نمي شود؟ اين سئوال بعدي بود که دکتر عادلي در پاسخ آن گفت: "امروز اتم 16 در صد انرژي دنيا را تامين مي کند و اگر با توجه به رشد فناوري و.. در صد استفاده از اتم را بر آورد کنيم، بايد گفت تنها نيروگاه اتمي در دست ساخت در اروپا در فنلاند است. چرا که اروپا به شدت در مواجهه با گروههاي محيط زيستي است. و درست به همين علت ما در منطقه خود با برنامه هايي از سوي غرب مواجه خواهيم شد.اکنون همه به فکر مشارکت با قدرت هاي بزرگ هستند، اما ما هنوز تفکرات جنگ سردي داريم."
چين آمريکا تقابل ندارد. آمريکا مي خواهد جهان را کنترل کند، اما چين و هند هم کم کم به قدرتهايي تبديل مي شوند. پس نقش آنها در تحولات جهان چگونه خواهد بود؟ پاسخ اين سئوال را دکترعادلي با اشاره به بحث هاي قبل داد و گفت: "هسته اصلي تحولات دنيا زير خاکستري است که مي بينيم. چين به شدت دنبال منابع جديد است، اما راه تقابل با آمريکا را دنبال نخواهد کرد. به عنوان مثال ما 30 در صد سهام بزرگترين منطقه نفتي خود يعني ياد آوران را به چيني ها مي دهيم، اما آنها مي گويند اين قرار دادي تجاري است و قرار نيست در مقابل آن قطعنامه اي را عليه ايران وتو کنيم."سوال بعدي در اين مورد بود که چرا شرکت هاي بزرگ در ايران مايه عقب ماندگي شدند اما در چين و هند موجب پيشرفت، عادلی چنين پاسخ داده شد: "مساله اصلي الگوي استفاده از اين سرمايه ها و شرکت هاست. ما در ايران در اين رابطه با برخي مسايل سياسي و اجتماعي هم روبرو هستيم. در چين، کره، هند و حتي ژاپن الگويي بکار گرفته شد که جواب داد. حالا ما بايد از برخي بحث ها خارج شويم و توجه داشته باشيم که اکنون ديگر سرمايه مليت ندارد و براي توسعه بايد الگوي مناسب و کار آمد داشت
فتيله را بالا نبريم
چرا ما اينقدر روي مسايل هسته اي پافشاري مي کنيم؟ اين سئوال يک دانشجو بود. دکتر عادلي در اين زمينه گفت: "من هم با شما هم عقيده هستم و به همين علت است که غرب آن را بهانه کرده است. مشکل ما در ديپلماسي است، و گرنه خود آمريکايي ها گفته اند ايران اتمي را اگر دوست ما باشد مي پذيريم. نبايد فتيله را بالا ببريم، چون در آن صورت به شرايطي مي رسيم که معلوم نخواهد بود بازيگران چه کساني هستند." آخرين سئوال در رابطه با علت اشغال افغانستان که معادن و منابع غني هم ندارد، مطرح شد که دکتر عادلي در پاسخ آن گفت: " اين اشغال در راستاي همان نقشه و برنامه براي خاورميانه و خليج فارس و آسياي مرکزي بود. بنا براين هدفي کاملا استراتژيک محسوب مي شود. افغانستان چهار راه است و از آنجا راحت مي شود منطقه را کنترل کرد. بنابراين آمريکا جاي مناسبي پياده شده است

0 Comments:

Post a Comment

<< Home