Tuesday, January 03, 2006

پاچه خوارهای جهان متحد شوید

این داستان شب های برره هم دارد بیخ پیدا می کند. داریوش کاردان طنزنویس و مجری رادیویی تلویزیونی در یک اظهار نظر شدیداللحن« آخ چشمم!» گفت: « این روزها برنامه هایی را می بینیم که به شکل حیرت انگیزی اعصاب خردکن هستند و کیفیت پائینی دارند.» وی که خودش مطمئن است که یک هنرمند سبک و عامه پسند تلویزیونی مردم را بیشتر جذب می کند، گفت: « مردم چنین هنرمندی را کنار می گذارند.» به نظر من که داریوش کاردان یا مردم را نمی شناسد یا امیدوار است که مردم ایران همانی باشند که او فکر می کند، نه همانی که هستند. وی جمله زیر را به سوی مهران مدیری شلیک کرد: « شبهای برره مثل یک برنامه روحوضی برای عروسی است.» وی گفت: « حرکات و دیالوگ های برره شنیع است.» کاردان در پایان همان حرف اصلی را زد: « اگر این حرف ها آزاد است، بگوئید تا ما هم بزنیم.» آگاهان گفتند: « اگر آزاد نبود که هر شب پخش نمی شد.» داریوش کاردان سرانجام علت اصلی سبک بودن و سطحی بودن شبهای برره را چنین اعلام کرد: « علت این است که ما کارهای بزرگ را به آدمهای کوچک سپرده ایم.» منظور وی از کارهای بزرگ ریاست جمهوری و نمایندگی مجلس و وزارت و ریاست صدا و سیما و این جور چیزهای پیش پاافتاده نیست، بلکه منظورش ساخت یک سریال تلویزیونی است که خیلی کار بزرگی است. آگاهان در مورد اظهارات آقای داریوش کاردان توضیحاتی دادند که برای عبرت حضار، به عرض امت نسبتا شهیدپرور می رسد.1) اصولا تمام سریال ها و برنامه های طنز تلویزیونی موفق تاریخ ایران و جهان، در گذشته و حال و آینده سریال های شبیه همین است. و شبهای برره ترجمه سال 1384 ایرانی سریال های کمدی موفق تلویزیونی است. 2) آقای کاردان معتقد است که شبهای برره مثل یک برنامه روحوضی عروسی است، جهت اطلاع عرض می شود که اگر تلویزیون ایران همین الآن یک سریال روزانه روحوضی عروسی پخش کند، این برنامه روحوضی به یکی از پربیننده ترین برنامه های تلویزیونی تبدیل می شود، کما اینکه درسالهایی که آقای کاردان برنامه 39 را می ساخت و اجرا می کرد، برنامه روحوضی شبکه پنج یکی از پربیننده ترین برنامه های تلویزیونی بود.3) من از آقای کاردان سووال می کنم که آیا اگر یک برنامه طنز عمیق و جاندار و انسانی که مسائل اجتماعی را به نقد بکشد و غرض و مرض هم نداشته باشد، از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش شود، فردای پخش چنین برنامه ای جوراب نویسنده و کارگردان و مدیران تلویزیون را بادبان نمی کنند؟4) چیزی که طنز تلویزیونی را به سمت سبکی می راند، بی استعدادی و ابتذال نویسنده و کارگردان و بازیگران نیست، عدم امکان ساخت برنامه طنز آزاد است. به نظر من شبهای برره یک طنز خوب در شرایطی است که احمدی نژاد رئیس جمهور است و مدیرعامل تلویزیون ضرغامی است. اصولا کیفیت طنز با آزادی بیان رابطه مستقیم دارد. 5) البته ذغال خوب در اعتیاد نقش زیادی دارد، اما نقش حسادت را هم نباید فراموش کرد.6) من بسیاری از برنامه های داریوش کاردان را دیده ام و سلیقه او را می شناسم، در بهترین حالت هم خودش می داند که حتی اگر در کمال آزادی هم برنامه تلویزیونی بسازد، قادر به ساختن طنز موفق تلویزیونی نیست. اصولا عامه مردمی که تلویزیون می بینند از طنز عامه پسند خوششان می آید و داریوش کاردان با وجود اینکه بارها تلاش کرده است که طنز عامه پسند بسازد، چنین موفقیتی کسب نکرده است.7) سرنوشت طنز تلویزیونی را در کاف شو سال 1356 صیاد می توانید ببینید. لطفا تصویر پرویز صیاد را در کاف شو به یاد بیاورید، یک مجری تلویزیونی که به دلیل سلیقه شخصی باله دریاچه قو را دوست دارد و شروع می کند به اجرای باله، اما به دلیل انتظارات بینندگان تلویزیونی و شرایط مربوط به آزادی در کشور یواش یواش همه چیز به باباکرم تبدیل می شود. 7) تلویزیون یعنی برنامه سبک، تلویزیونی که آزادی ندارد، یعنی برنامه سبک تر، و تلویزیونی که در ایران سال 1384 ضرغامی اداره می شود در بهترین حالت می شود شبهای برره.8) مردم دوست دارند شب نیم ساعت بخندند، شبهای برره بهترین پاسخ مدیری و گروه نویسندگان و سازندگان به این نیاز است. لطفا اگر بلدید کار بهتری بکنید، اگر بلد نیستید، بگذارید مردم حال شان را بکنند.9) هیچ وقت یادتان نرود، مردم به برنامه های طنز اخلاقی و عمیق احترام می گذارند، اما از برنامه های سطحی خوششان می آید. برنامه تلویزیونی مبتذل هم مثل خارش است، آدم می داند با خاراندن دردش می گیرد، اما خوشش می آید
دو خاطره از سالها قبل
داریوش کاردان همیشه در میان طنزنویسان به این معروف بود که راست می زند و با مقامات ربط دارد، در سال 1371 زمانی که من و کاردان در ماهنامه همشهری مطلب می نوشتیم، شماره 17 این ماهنامه به دلیل طنز داریوش کاردان و به اتهام اهانت به رهبری توقیف شد. مهران مدیری هم به عنوان یک نویسنده سطحی معروف شده است، زمانی من نویسنده یک برنامه رادیویی بودم. شعر طنزی را نوشته بودم به سیاق نوشته های دوران گل آقا و شعری از شاملو را دست انداخته بودم، قرار بود این مطلب توسط مهران مدیری در رادیو خوانده شود. مدیری گفت: من این مطلب را نمی خوانم، چون با احمد شاملو شوخی کرده ای و من به دلیل احترامی که برای شاملو قائلم حاضر نیستم این شوخی را بخوانم. آن شعر را از برنامه حذف کردم.می خواستم از نوشتن این دوجمله نتیجه ای بگیرم، اما چون خودتان بلدید نتیجه بگیرید، این کار را خودتان بکنید. درخواست: از کلیه کسانی که نظری در مخالفت یا موافقت با شبهای برره دارند، می خواهم که نظرشان را در حداکثر صد کلمه به ای میل من بفرستند تا این بحث را در روزنت ادامه دهیم
سفر به قم
سخنگوی دولت که قیافه اش شبیه غلامحسین است ولی توی خانه الهام صدایش می کنند، اعلام کرد که چهارمین سفر استانی احمدی نژاد به استان قم خواهد بود. آگاهان پیش بینی می کنند که یک هفته بعد سفر بعدی احمدی نژاد به شاه عبدالعظیم و دو هفته بعد سفر بعدتر احمدی نژاد و هیات دولت به چهارراه ناصر خسرو باشد. بالاخره این یکی ابتکار احمدی نژاد هم بیشتر از پنج بار دوام نمی آورد. غلامحسین خان گفت: « رئیس جمهور و هیات دولت قرار است تا پایان سال به شش استان سفر کنند.» من معتقدم احمدی نژاد تا پایان سالجاری به شش استان سفر نمی کند، می گوئید نه، می شماریم ببینیم چند تا می شود. تابش، نماینده مجلس در مورد سفرهای استانی احمدی نژاد گفت: « دولت احمدی نژاد 40 میلیارد مجوز دارد، اما 400 میلیارد وعده کرده است.» اما احمدی نژاد اعلام کرد که حاضر است با فداکاری تمام خانه شخصی و ماشین پژویش را بفروشد و صدمیلیون تومان به دولت کمک کند، به شرط اینکه دولت دویست میلیون تومان بدهد و برایش یک خانه اجاره ای بخرد، تا در آن زندگی کند. احمدی نژاد گفت که تا آخر هفته آینده بقیه 4599 میلیون را یک جوری از هرجا شده جور می کند که مردم گرسنه نمانند. وی اعلام کرد که حاضر است از حساب بانکی خودش چک بدهد که مردم مطمئن باشند
سوریه و خدام
این دولت سوریه هم مشنگ هایی هستند. بی نظیرند! نشسته اند توی دمشق و فکر می کنند کره زمین در محدوده سوریه است. به دنبال اظهارات عبدالحلیم خدام علیه بشار اسد و در مورد دخالت سوریه در ترور رفیق حریری، حزب بعث سوریه اعلام کرد که عبدالحلیم خدام از تشکیلات حزب بعث اخراج شده است. در پی اعلام این تصمیم عبدالحلیم خدام ناراحت شد و یک ساعت گریه کرد. وی گفت: «حالا من چی کار کنم منو از حزب بیرون کردند؟» از طرف دیگر دولت سوریه اعلام کرد که خدام را محاکمه می کند تا اموال منقول و غیرمنقول او را مصادره کنند. خدام هم در حالی که وحشتناک ناراحت بود و زار می زد، گفت: « همه رو مصادره کنین، ولی یک دفتر نقاشی دارم که مامانم توش برام یادداشت نوشته، فقط اونو به من بدین، نامردای دزد کچل!» آگاهان متوجه نشدند که منظور عبدالحلیم خدام از کچل کیست. همچنین دتلف مهلیس از سوی سازمان ملل مامور شد تا دفترچه نقاشی دوران کودکی خدام را از بشار اسد بگیرد. از سوی دیگر برخی منابع آگاه اعلام کردند که بشار اسد دفترچه مذکور را خط خطی کرده است
گاز روسیه و اوکراین
روسیه وسط سرمای زمستان گاز اوکراین را بکلی قطع کرد و مردم اوکراین وسط چله زمستان بدون گاز ول شدند. منابع آگاه گفتند که مردم اوکراین دارند دیم دیم از سرما می لرزند. همزمان با همین موضوع، ایران تصمیم گرفت روسیه را به عنوان شریک اصلی انرژی خودش به جای اروپایی ها انتخاب کند. فلاحت پیشه، نماینده مجلس در مورد طرح روسیه گفت: « اگر طرح روسیه به منافع ما نزدیک باشد، قابل بررسی است.» الهام امین زاده نیز گفت: « ما بیشتر» اما علی لاریجانی گفت: « پیشنهاد روسیه ناپخته است.» ظاهرا روسیه گاز اوکراین را قطع کرده است تا با گرمای آن گاز قطع شده پیشنهاد ایران را حسابی بپزد. اما آگاهان هشدار دادند که با توجه به اینکه قرار است روسیه علاوه بر داشتن اختیار انرژی هسته ای ایران، از دو سال دیگر برق سراسری ایران را هم در اختیار بگیرد، ممکن است از دوسال دیگر به محض اینکه قبض برق روسها دیر پرداخت شود، برق کل کشور را قطع کنند. آگاهان همچنین هشدار دادند که اگرکنتور برق احمدی نژاد را از برق کشور مستقل نکنند، ممکن است با هربار دیدن هاله نورانی قیمت برق مصرفی کشور بالا رفته و برق کشور توسط روسها قطع شود
ابراهیم، آبراهام می شود
آقا! روزنامه کیهان چهار روز قبل نوشته بود که بنیاد پرنس کلاوس به من فشار آورده بود که از صهیونیزم دفاع کنم تا جایزه این بنیاد را به من بدهند، بعد هم نوشته بود که من از اسرائیل دفاع کرده ام، و در پایان هم نوشته بود که من قرار بود که یک برنامه طنز هفتگی برای شبکه صبا بسازم. من سه چهار روز بود که می خواستم جواب کیهان را بدهم، اما صبر کردم. حالا هم چند توضیح کوتاه را ضروری می دانم.اول: از میان ده برنده جایزه امسال بنیاد پرنس کلاوس، نه نفرشان طرفدار فلسطین و مخالف اسرائیل هستند. برنده اول جایزه امسال، جاناتان شاپیرو، از کسانی است که از جنبش مسلحانه فلسطین علیه اسرائیل دفاع می کند. بقیه برندگان هم همه شان ضدآمریکایی هستند، اعضای هیات داوران هم همه شان ضدآمریکایی توپ هستند، تنها کسی که در سخنانش علیه آمریکا حرف زیادی نزد، من بودم، که من هم به دلیل اینکه مزدور اسرائیل هستم، طبیعتا نمی توانستم علیه آمریکا حرف بزنم.دوم: برنده جایزه سال قبل بنیاد پرنس کلاوس محمود درویش شاعر بزرگ فلسطینی است. به نظر شما بزرگترین شاعر فلسطینی طرفدار اسرائیل است؟ برندگان سالهای قبل تر هم کمابیش شبیه او هستند.سوم: کیهانی ها فکر می کنند هلند هم مثل ایران است که اگر آدم یک نامه علیه خاتمی بنویسد و خودش را سگ آستان ولایت بخواند به او یک خانه در کوچه بیست و یکم گیشا بدهند. در اینجای دنیا از این خبرها نیست. اگر خدای ناکرده یک اروپایی بفهمد تو از بوش طرفداری می کنی، از فردا جواب سلامت را هم نمی دهد. به همین دلیل هم من به همه اروپایی ها گفته ام که اسم اصلی من مایکل مور است ولی توی خانه مرا ابراهیم نبوی صدا می زنند.چهارم: تا امروز حتی یک کلمه از طرف تلویزیون صبا در مورد همکاری با من حرفی زده نشده است و من از همان اول به دلیل اینکه حدس می زدم از این تلویزیون یک شبکه حرفه ای درنمی آید، در تمام طنزهایم با این شبکه مخالفت کرده ام و می کنم. من هرگونه پیشنهاد همکاری از سوی شبکه صبا و حتی تماس تلفنی، ای میلی، فکس، حضوری و غیابی با این شبکه ضاله را اکیدا تکذیب می کنم. البته قرار است تا یک ماه دیگر خودم بشوم مجری برنامه روزانه شبکه فارسی تلویزیون تل آویو. اسم برنامه هم چنین است: « داوود به شما سلام می کند.» ضمنا الآن یک هفته است که برای ابراز ارادتم به اسرائیل، اسمم شناسنامه ای خودم را از ابراهیم به آبراهام و اسم دوستانه خودم را از داور به داوود تغییر داده ام، دوستانم هم به من می گویند ستاره داوود.ضمنا فرارسیدن عید حانوکا را به کلیه همکیشان یهودی تبریک می گویم و به آنها پیشنهاد می کنم حرف احمدی نژاد را گوش نکنند و به اروپا نیایند. اینجا خیلی سرد است

0 Comments:

Post a Comment

<< Home