Thursday, December 29, 2005

سازندگی، اصلاحات، مهدویت

اصولا در این هفده سال سه دولت ایران را اداره می کردند؛ دولت سازندگی هاشمی رفسنجانی، دولت اصلاحات خاتمی و دولت مهدویت احمدی نژاد. این سه دولت در موارد مختلف تفاوت هایی با هم داشتند و دارند، به این تفاوت ها دقت کنید
می خواهیم یک کارخانه راه بیندازیم، به وزارت صنایع می رویم و
دولت سازندگی رفسنجانی:... از طریق یکی از آشنایان مجوز کارخانه را می گیریم
دولت اصلاحات خاتمی:.... چون با وزیر آشنا هستیم موفق نمی شویم مجوز بگیریم
دولت مهدویت احمدی نژاد:... با خواهرزن وزیر ازدواج کرده و باجناق و معاون او می شویم
سفیر ایران با سفیر یک کشور اروپایی ملاقات می کند، در این دیدار
دولت سازندگی رفسنجانی:... سفیر ایران به سفیر کشور اروپایی لبخند می زند
دولت اصلاحات خاتمی:... سفیر کشور اروپایی به سفیر ایران لبخند می زند
دولت مهدویت احمدی نژاد:... سفیر ایران سفیر کشور اروپایی را گاز می گیرد و او فرار می کند
می خواهیم یک کفش بخریم، به بازار می رویم و می بینیم
دولت سازندگی رفسنجانی:... بازار پر است از کفش های خارجی که برای پای ما گشاد است
دولت اصلاحات خاتمی: .... بازاری ها پای شان را توی کفش دولت کرده اند
دولت مهدویت احمدی نژاد: ... پابرهنه ها تولید کفش را در دست گرفته اند
می خواهیم یک کتاب شعر چاپ کنیم، به وزارت ارشاد می رویم و
دولت سازندگی رفسنجانی: .... در هنگام بازگشت کتک می خوریم
دولت اصلاحات خاتمی: .... بعد از بازگشت معروف می شویم
دولت مهدویت احمدی نژاد: .... با در بسته مواجه می شویم
یک جلسه سخنرانی سیاسی در دانشگاه برگزار می کنیم و یک روز بعد
دولت سازندگی رفسنجانی: ... می بینیم که توی زندان هستیم
دولت اصلاحات خاتمی: ... می بینیم که توی بیمارستان هستیم
دولت مهدویت احمدی نژاد: ... از همکلاسی ها می پرسیم پس دیروز کجا غیب تان زده بود؟
به عنوان یک ایرانی پس از سالها به کشور برمی گردیم و به ما می گویند
دولت سازندگی رفسنجانی: ... خوب کردی رفتی
دولت اصلاحات خاتمی: ... خوب کردی برگشتی
دولت مهدویت احمدی نژاد: ... زود باش برو
توی تاکسی می نشینیم و می شنویم که مسافران می گویند
دولت سازندگی رفسنجانی: ... همه شون دزدن
دولت اصلاحات خاتمی: ... همه شون بی عرضه ان
دولت مهدویت احمدی نژاد: ... همه شون دیوونه ان
صدا و سیمای کروبی
گاهی اوقات آدم فکر می کند پشت کلماتی که می خواند هیچ حقیقتی وجود ندارد. حتما شما فکر می کنید من خیلی بدبین هستم، واقعیت این است که خودم هم همین فکر را می کنم، منتهی فرق من و شما این است که شما فکر می کنید من هیچ دلیلی برای آنچه می گویم ندارم، اما خودم فکر می کنم که دلایلی برای آنچه می گویم دارم. مثلا همین ماجرای تلویزیون آقای کروبی. من از شما می خواهم خبرهای مربوط به این شبکه و توقف آن را دنبال کنید، ببینید چه چیزی از خبرها می فهمید؟ اول: در حالی که بازتاب اعلام کرد که شبکه صبا با شکایت صدا و سیما توقیف شده است،اعلام شد که شورای امنیت ملی شبکه صبا را ممنوع کرده است. آقای کروبی نیز اعلام کرد که لاریجانی عامل اصلی جلوگیری از فعالیت شبکه صبا بوده است. به نظر شما شورای امنیت ملی یا صدا و سیما به چه کسی دستور دادند که جلوی پخش برنامه های شبکه صبا را بگیرند؟ به شبکه هات برد؟ به دولت امارات؟ به بازرسی فرودگاه مهرآباد؟ به راننده تاکسی ای که مجری تلویزیون صبا را به فرودگاه می برد؟ به بهروز افخمی؟ به آقای کروبی؟( لطفا در صورت یافتن پاسخ موضوع را به اینجانب اطلاع داده و یک خانواده را از نگرانی در بیاورید.) در همین حال، حسین شریعتمداری در مقاله« آقای کروبی! نام شما در این لیست است.» نوشت: آمریکایی ها چون نام کروبی جزو افراد وفادار به انقلاب بود حاضر به دادن ماهواره به او نشدند. آگاهان پرسیدند اگر کروبی جزو وفاداران انقلاب است، چرا شبکه تلویزیونی اش توقیف می شود؟ اما، موضوع وقتی اهمیت بیش از حدش را نشان می دهد که نظر آقای هادی حق شناس عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی را بخوانید. وی که شبکه ماهواره ای حزب خودش توقیف شده است، گفت: « کسی نمی تواند جلوی فعالیت شبکه های ماهواره ای را بگیرد.» ظاهرا منظور حق شناس شبکه های ماهواره ای خارجی است. از طرف دیگر، آقای کروبی که شبکه ماهواره ای اش توقیف شده است، به جای اینکه بقیه را تهدید کند، خودش را تهدید کرد. وی گفت: « اگر برنامه های صبا بهتر و مفیدتر از صدا و سیما نبود، حاضرم مرا در ملاء عام شلاق بزنید
25سال دیگر مانده استیعنی قرار است تا 25 سال دیگر همین ها سرکار باشد؟ یعنی قرار است تا 25 سال دیگر همین اپوزیسیون را داشته باشیم؟ یعنی قرار است تا 25 سال دیگر آدمهایی مثل احمدی نژاد همچنان همین نظرات را بدهند و عده ای هم از نظرشان خوششان بیاید؟ یعنی قرار است تا 25 سال دیگر... براساس یک خبر منتشره، مسوولان امور اعلام کردند برای باسواد شدن باقیمانده بیسوادان ایران، 25 سال زمان نیاز است
استیضاح را پس گرفتند
فرض کنید همین فردا یک مهماندار زن هواپیمایی جمهوری اسلامی روسری اش را در هواپیما دربیاورد و نیم ساعت بدون روسری از میهمانان پذیرایی کند، قول می دهم یک روز بعد وزیر راه توسط مجلس استیضاح شود و بلافاصله برکنارش کنند. براساس تصمیم مجلس، استیضاح وزیر دفاع که قرار بود در اعتراض به کشته شدن صد مسافر غیرنظامی صورت بگیرد، از دستور کار مجلس خارج شد
مبارزه علما علیه سانسور
واقعا این همت بلند علمای اسلام و روحانیون عالیقدر برای دفاع از آزادی بیان ستودنی است. باید روزی شش بار دست شان را ماچ کنیم. ناصر مکارم شیرازی گفت: « متفکران اسلامی سانسور حاکم بر جهان را بشکنند.» آگاهان گفتند: متفکران اسلامی اگر بلد هستند کشور خودشان را سانسور نکنند و یا جلوی سانسور کشور خودشان را بگیرند
ذغال خوب و رسانه بد
به نظر شما بهترین راه کاهش فقر چیست؟ بعضی از کارشناسان معتقدند بهترین راه مبارزه با فقر توسعه اقتصادی کشور است، اما آنها اشتباه می کنند. به نظر من بهترین و ارزان ترین راه کاهش فقر این است که شما در رسانه های تان اعلام کنید که فقر کم شده است. به نظر شما بهترین راه کاهش مخالفت سیاسی با حکومت چیست؟ بعضی از کارشناسان معتقدند بهترین راه کاهش مخالفت سیاسی در هر کشوری اصلاح آن کشور است، اما به نظر من بهترین راه و ارزان ترین راه کاهش مخالفت سیاسی این است که به مخالفین اجازه استفاده از رسانه ها را ندهید، و فقط اخبار و نظرات موافقین با حکومت را پخش کنید. به نظر شما بهترین راه برای کاهش اعتیاد چیست؟ ... به نظر من بهترین راه این است که در رسانه ها اعلام کنید که معتادان کشور کم شده اند. سردار مهدی ایوبی اعلام کرد: « 2.7 درصد جمعیت ایران معتاد هستند و این میزان کمتر از نرخ متوسط جهانی است.» وی گفت: « از سال 1380 تا کنون گرایش به مواد مخدر سیر نزولی داشته است، البته هروئین و حشیش کاهش یافته ولی تریاک کاهش نیافته است.» وی توضیح داد: « عرضه مواد مخدر 35 درصد کاهش یافته است.» وی گفت: « از 1970 تا 2000 میزان اعتیاد در جهان هفت برابر رشد یافته است.» سردار ایوبی توضیح داد: « در حالی که در تمام جهان مصرف مواد مخدر در حال افزایش است، میزان معتادان در ایران دارد کاهش می یابد.» آگاهان به سردار ایوبی پیشنهاد کردند به وب سایت مرکز مبارزه با مواد مخدر ریاست جمهوری سر بزند و مطلب زیر را که در این وب سایت نوشته شده است بخواند، در این مطلب نوشته شده است: «دو دهه مبارزه در مقابل ورود مواد مخدر به كشور نتوانسته است رشد صعودي مصرف مواد مخدر را متوقف سازد. اين در حالي است كه شعار اصلي پارادايم ( انگاره) كنترل عرضه، ريشه كني ورود اين ماده خطرناك به درون جامعه است. نتيجه عملي صرف بودجه هاي كلان در مبارزه عليه ورود اين ماده به درون كشور را مي توان به خوبي در آمارها مشاهده كرد، نرخ رشد اعتياد هنوز مثبت است . اين در حالي است كه بسياري از جوامع غربي توانسته اند رشد صعودي اعتياد به مواد مخدر را كه در دهه هاي 70 و 80 ادامه داشته، در دهه 1990 متوقف كرده و در برخي از اين كشورها توانسته اند ميزان اين رشد را منفي سازند. سوال اساسي اين است كه چرا علير غم افزايش روز افزون بودجه هاي مبارزه عليه اعتياد، شاهد افزايش نرخ رشد اعتياد هستيم؟
دفتر تحکیم وحدت
دفتر تحکیم وحدت که تا مدتی پیش یک سازمان دانشجویی بود، اعلام کرد که « یک مراسم شب شعر و دعا برای گنجی برگزار می کند.» همچنین گروهی از اعضای انجمن وعاظ ایران که تا مدتی پیش کارشان برگزاری مراسم دعا بود، اعلام کردند که از تولید انرژی هسته ای حمایت می کنند. از طرف دیگر کانون نویسندگان ایران که تا مدتی پیش شب شعر برگزار می کردند، اعلام کرد که از کارگران اعتصاب کننده شرکت واحد اتوبوسرانی حمایت می کند. همچنین گروهی از اعضای صنف خبازان شهر سقز به اتهام براندازی حکومت دستگیر شدند. و گروهی از نیروهای سیاسی که قصد براندازی حکومت را دارند مدتی است که تبدیل به مجری تلویزیون شده اند. آگاهان پیش بینی می کنند بزودی مجریان تلویزیونی کشور بزرگترین کارخانه تولید لبنیات ایران را راه اندازی خواهند کرد
ابراهیم نبوی
منبع: روز آنلاین

دو نمايش از چخوف در تهران

نويسنده : آنتوان چخوف
كارگردان : محمد حسن معجوني
بازيگران : سينا رازاني – ليلي رشيدي – رضا بهبودي – هنگامه قاضياني
خرس و خواستگاري، دو نمايش همراه، اثر آنتوان چخوف در سالن سايه تئاتر شهر بر روي صحنه رفته است. هنر روز در بخش نمايش ايران نگاهي دارد به اين نمايش
عشق ورزي انسا ن ها به يكديگر و دروغ و چاپلوسي مانند اغلب نمايشنامه هاي چخوف درونمايه مشترک اين دونمايشنامه است. حسن معجوني كارگردان نمايش با تکيه بر اين درونمايه اجرايي ساده را بر روي صحنه آورده تا ارتباط ساده و سالمي نيز با مخاطب برقرار كند. خلاقيت معجوني در اين نمايش از جنس آن خلاقيت مدعي و متظاهر نيست كه اين روزها بسياري به دنبال آن هستند و هر گروهي خود را موظف مي داند كه چيزي را براي اولين بار نشان دهد حتي اگر اين اصرار به خلق "چيزي نو"، هيچ حلاوتي براي مخاطب به ارمغان نياورد. براي مثال او در طراحي صحنه گرفتار تصور رايج از طراحي صحنه هاي چخوفي نمي شود و با ساده گرفتن صحنه شتاب خود را براي برقراري ارتباط بيشتر مي كند. در ميان انبوه نمايش هاي ارتباط گريزي كه در حال حاضر روي صحنه مي روند، خرس و خواستگاري شيريني از آن اجراهاي نادر است که مي تواند لذت ارتباط برقرار كردن با مخاطب را تعريف كند. مخاطب گريزي در تئاتر ما دو دليل دارد: نخست عدم توان گروه هاي اجرايي در خلق اجرايي است كه بتواند يا مخاطب ارتباط برقرار كند. يعني اثر خلق شده به خاطر بي نظمي هاي ساختاري و يا مشکلات دراما تيک نمايشنامه داراي ظرفيت لازم براي برقراري ارتباط با مخاطب نيست. دوم- چيزي است كه بيش از اين به آن اشاره كرديم يعني خالقان آنچنان به متفاوت بودن دل بسته اند كه اصلا فكر برقراري ارتباط ارتباط با مخاطب نيستند. خرس و خواستگاري، در اجراي کنوني خود مبنا را بر شيو ه اجرايي ساده اي نهاده و اجراي همزمان دو نمايشنامه مستقل چخوف با هم باعث نمي شود كه مخاطب خود را از دست بدهد. کارگردان با درايت بين يک قرن فاصله ارتباط بر قرار مي کند و با همسان ساز ي فرهنگي هم عناصرجهان شمول را مطرح مي کند و هم به موضوعات روز مي پردازد. بهرام تشکر
سه خواهر: ملال
"سه خواهر" افشاگرانه ترين اثر آنتوان چخوف نويسنده روس [هزار و هشتصد وبیست -هزار و نهصد وچهار] درزمينه فقر و فلاکت و اميد باختگي مردم روسيه درپايان قرن نوزدهم است. قهرمانان [شخصيت هاي] اصلي اين اثرکه نخستين بار به سال هزار ونهصد و یک به روي صحنه رفت، سه خواهرند که در زيبايي و طنازي درشهرستان محل زندگيشان زبانزد خاص و عام اند. فصل مشترک اين سه خواهر، سرخوردگي و ملال از زيستن درشهرستاني کوچک و آرزوي مهاجرت به مسکو - پايتخت آمال و آرزوهاي مردمان اميد باخته روسيه تزاري قرن نوزدهم - است. "الگا" خواهر بزرگتر، که خود را با کارآموزشي سرگرم کرده است، ازکارخود ناراضي است و دايما در کفر ترک خدمت است، با وجود اين اما، هيچ تلاشي درعملي کردن نيت خود نمي کند. پايان دادن به کار براي او به رويايي دست نيافتني بدل شده است. "ماشا" خواهردوم، سرخورده ازيک ازدواج عاشقانه با همه دنياي پيرامون خود سرجنگ دارد. اين تجربه تلخ وروح وافکاراو را چنان تيره وتار کرده است که ديگرتحمل زندگي با همسرش را ازکف داده و به خانه پدري ونزد خواهرانش پناه آورده است. "سوفين"، خواهر "ايرنا" خواهر کوچکتر، بي خيال و سرخوش، مثل پرنده اي شاد است و جز به دستگيري از نيازمندان و کمک به ديگران به چيزي نمي انديشد. اما او نيز سرخورده و خسته است، چرا که هر بار که مي خواهد اقدامي عملي درتسکين ميل آتشين خود صورت دهد، ناکام مي ماند. همين امر ميل سوزان مهاجرت به مسکو را در او بيدارکرده است. اين سه خواهر سرخورده، خود را همچون گل هايي فرض مي کنند که دردشتي سرد ومملو ازعلف هاي هرز در حسرت سعادت و در تنهايي بسرمي برد. در چنين شرايطي حادثه اي ناگهاني زندگي پرملال سه خواهر را رنگي تازه مي بخشد و آن ورود يک دسته نظامي به شهرکوچک آن هاست. معاشرت با افسران جوان شوق زيستن را دوباره در خواهران بيدارمي کند. اولگا سوگند مي خورد ديگرتصميم خود را درباره خروج ازمدرسه عملي خواهد کرد. "ماشا" عاشق فرمانده دسته نظامي شده و "ايرانا" پيشنهاد ازدواج افسر ديگر را مي پذيرد، اما اين رستاخيز بسيار زود گذرناپايداراست، زيرا دسته نظاميان مجبور به ترک شهرمي شود. اين بازگشت وحوادث ديگرآن ها ر ا از توهم سعادت بيرون مي کشد واين بار سه خواهر، خويشتن را تسليم سرنوشت مي کنند و به آرامش دست مي يابند. "اولگا" به کار در مدرسه باز مي گردد، "ماشا" که متوجه واهي بودن اميدهايش شده است به کج خلقي گذشته بازمي گردد و خواهر کوچک تر نيز به دليل مرگ نامزدش به سکوت پناه مي برد ديگر از رفتن به مسکو سخني به ميان نمي آيد و سه خواهر ديگر تن به فضا و قدرداده اند. سه خواهر اگرچه اثري واقع گرايانه و مبتني برالگوي امپرسيونيستي ويژه آثارچخوف است، اما با گذر از محدوده هاي واقع گرايي به يک تراژدي اجتماعي فرا مي رويد. چخوف دراين اثر بارها با لحني پيشگويانه تراژدي پيش روي مردم روس را اعلام مي کند: "توفاني در پيش است.. توفاني که تنبلي وکاهلي وملال ديرپاي حاکم بر روسيه را ازميان خواهد برد." او حتي زمان وقوع توفان را پيشگويي مي کند: "در يک ربع قرن ديگر، همه مشغول کارخواهند شد... اما درون مايه اصلي اثرتسليم و رضا و تمکين به زندگي روزمره است، هرچند "تسليم و رضا، فضليت بدبختي باشد." چخوف دراکثرآثارنمايشي اش، آدم هايي را نشان مي دهد که آرماني بي تناسب با امکانات خود دارند و هميشه نيزآن ها را به پذيرش وتسليم وکارسازنده تشويق کرده است. اما ازنظرچخوف تمکين و تسليم و رضايت به معني تحليل رفتن درزندگي بيهود و سطحي آدمهاي عامي نيست، بلکه انسان عليرغم تمکين وتسليم مي تواند همچنان متعالي ترين زندگي روحاني وشخصي را ازآن خود کند. و در اين ميان هميشه کار و عمل اجتماعي مهمترين ابزارتعالي انسان است لذا "تسليم شدن به واقعيت" مبارزه با ملال ازطريق تمکين و انصراف از آرمان خواهي و توهمات بي تناسب با امکانات پيام مشترک اکثرآثارچخوف است.
اجرا
"نمايش" به کارگرداني محمدرضا رحيمي از سالن انتظار تالار نو آغاز مي شود.فضاي طراحي شده براي صحنه نمايش، يک فضاي ميني ماليستي نا کجا آبادي است. دوبله دوطرفه دردوسوي صحنه است و يک سکوي پل مانند با دو رديف پله درطرفين درانتهاي صحنه و همه سفيد رنگ زيرپل يا سکوي روبرو، کودکي فرورفته درخود چون نوزادي در رحم مادر به پهلوخوابيده است و تا آخرنمايش نيزهمچنان بي حرکت و بي اثردراکسيون نمايش، برجاي مي ماند: [درتقابل و تضاد جدي با آن اصل معروف چخوفي] نمايش پس از پانتوميم يا مجموعه اي از حرکات [مايم] بي کلام سه هيئت سياه پيش گفته که درهماهنگي خوش ظاهراما بي معنايي صورت مي پذيرد آغازيم شود. مجموعه اي از رفتارهاي هماهنگ وطراحي شده اي که به هيچ معنايي فراتراز آنچه به نظرمي رسد، نه از درون [درارتباط با خود] و نه از برون [درارتباط با داستان و مفاهيم نمايش] ارجاع نمي دهند. اکنون خواهران را درفضايي سفيد وناکجا آبادي که مي تواند هرکجا و درهر زماني باشد، مشاهده مي کنيم. اين وضعيت ناکجايي وفا متعين وقتي تشديد مي شود که اطلاعات عمومي و ضروری نمايش با امساک وايجازارائه مي گردد، بطوريکه مخاطب براي شناخت روحي اشخاص نمايش [همان وجه مهم ساختاري آثارچخوف] به حدس وگمان وجستجوي فراوان درگفتارهاي فرارنمايش پناه مي برد. بعلاوه پخش صداهايي زنانه و مردانه برفرازسالن وصحنه نمايش نيزکه گاه مکنونات قلبي شخصيت ها را برملا مي کنند و گاه درجايگاه اشخاص وقهرمانان سايرآثارنمايشي چخوف [باغ آلبالو، دايي و اينا...] سخن مي گويند و يا صحنه هاي کوتاهي را درقالب نمايش راديويي ايفاي نقش مي کنند، براحتمال نوعي تجليل و تفسير فراگيرهمه آثارچخوف بر بنيان تاويلي تازه ازنمايشنامه سه خواهردامن مي زند، اما با گذشت صحنه ها وزمان نمايشي، از "بازي" فوق مدرن "تنظيم" و اجراي نمايشنامه "سه خواهر" که جلوه هاي خام دستانه اي ازهنرمفهومي [Conceptual] درآن بکارگرفته شده است [بازيهاي نامفهوم سه هيئت سياه درخلال صحنه ها و حذف و تعديل صحنه هاي روايت کلاسيک به نفع روايت حرکتي وفرم هاي بيانگر] چيزي فراتر از طرح تلخيص شده اي از پي رنگ داستاني نمايشنامه چخوف و تعديل ساختار رئاليستي امپرسيونيستي اثربه نوعي از رئاليسم هويت باخته تا کجا آبادي [که اساسا در تقابل جدي با طرح داستان و مفاهيم طرح شده در آن قراردارد] اتفاق تازه اي در نمايشنامه رخ نداده است و بار معنايي اثر[که هنوزهم درشکل کلاسيک چخوفي خود براي مخاطب ايراني ارزنده وسازنده است] در پس لايه اي ازفرماليسم صوري وبي معنا پنهان شده است
پرستو سپهری
منبع: روز آنلاین

مگر جمهوری اسلامی روی آب بناشده است؟

مخالفت با راه اندازی شبکه ماهواره ای صبا توسط مهدی کروبی از نسل اول مدیران انقلاب اسلامی تصویرهای جدیدی ازوضعیت آزادی بیان، حتی میان کسانی که پیش از این در دایره خودی ها جای می گرفتند، درجامعه ایرانی منعکس می کند. مهدی کروبی پیش از این در مصاحبه ای گفته بود اگر امام راحل زنده بود با راه اندازی شبکه های ماهواره ای موافقت می کرد. به اعتقاد رییس مجلس ششم، علی لاريجانی دبير شوراي عالي امنيت ملي، مسوول و مسبب اصلي تعطيلي موقت برنامه‌هاي شبكه صباست
این تفسیرهای لاریجانی است نه شورای نگهبان
کروبی در مخالفت با توقف راه اندازی شبکه صبا مواضع لاريجاني، آيت‌الله يزدي و شوراي نگهبان درباره‌ي تأسيس راديو وتلويزيون غيردولتي را مورد توجه قرار می دهد ومی گوید: " مطرح مي‌كنند كه طبق اصل ۱۷۵ قانون اساسي راديو و تلويزيون دولتي است؛ بنابراين اگر كسي در آن سوي دنيا هم بخواهد راديو و تلويزن افتتاح كند بايد حتما دولتي باشد. " مهدی کروبی سپس این پرسش را مطرح می کند که "مگر ما سابقه‌ي فعاليت در مجلس نداريم؟ چگونه است كه يك شخص مثل علي لاريجاني به شوراي نگهبان نامه ارسال مي‌كند كه تفسير اصول قانون اساسي را بگيرد؟ ايشان مي‌توانند از شوراي نگهبان تفسير بخواهند؟ طبق ماده ۱۸ آيين‌نامه تنها رييس‌جمهور، رييس مجلس و اعضاي شوراي نگهبان مي‌توانند درخواست تفسير بدهند." او سپس با اظهار شگفتی از بخش هایی از این نامه می گوید:" جالب اين‌كه در جواب يك سوال نامه آمده كه به هيچ‌وجه نمي‌توان هيچ نوع شبكه كابلي، فيبري، نوري و. . . غيردولتي در داخل و خارج كشور تأسيس كرد. " کروبی از مواضع اعلام شده در خصوص اصول ۱۴۴ و۱۷۵ قانون اساسی ابراز تاسف می کند و معتقد است که این اصول را لاریجانی تفسیرکرده ونه شورای نگهبان
حتی مرجع هم نمی تواند
به گفته کروبی در چنین شرایطی حتی "اگر يك آيت‌الله‌العظمي بخواهد در خارج از كشور شبكه‌اي ماهواره‌اي راه بيندازد و از آن طريق از عقايد اسلامي و ارزش‌ها دفاع كند و فرهنگ بسازد با توجه به اين صحبت آقايان خلاف قانون اساسي است و نمي‌شود اين كار را كرد" وی از مسوولان كشور خواسته است اجازه دهند يكي، دو ماه اين شبكه كار خود را آغاز كند و اگر مشكلي پيش آمد، خود و يا آنها كار آن را متوقف كنند. اگرچه بسیار دور از ذهن است که با توجه به موضع گرفته شده چنین اجازه ای صادر شود. کروبی درمورد محتوای شبکه خود اینگونه توضیح می دهد:" ما كه نمي‌خواهيم كار قاچاق انجام دهيم و تلويزيون ساز و رقص راه بيندازيم . قطعا فعاليت‌هاي هنري و موسيقي اين شبكه در حد همين برنامه‌هاي جمهوري اسلامي خواهد بود. " به گفته منابع مطلع ، مقامات جمهوری اسلامی علاوه برآنکه بیم دارند تلویزیون کروبی نه تنها محفلی برای اصلاح طلبان خارج از حکومت باشد، بلکه با توجه به روحیات کروبی در برخی موارد منجر به انتشار برخی اخباری باشد که مورد تایید برخی ارکان نظام نیست. او پس از انتخابات ریاست جمهوری اخیر تهدید کرده بود به بیان پشت پرده انتخابات مبادرت خواهد کرد. اگر چه با دخالت برخی مقامات عالی رتبه نظام وی مجبور به سکوت شد. به علاوه صدور اولین مجوز برای چنین فعالیتی به صورت قریب به یقین درخواست های دیگری را به دنبال خواهند داشت ودر صورت موافقت با یک درخواست، امکان مخالفت با درخواست های مشابه دشوار خواهد بود. به این ترتیب با این مخالفت، مقامات حکومتی انتظار دارند پرونده تاسیس تلویزون های خصوصی در کشور به نوعی بسته قلمداد شود. در ايران چنان که در دوران پادشاهی مجوز نشريه تنها به کسانی داده می شد که مورد تائيد مقامات عالی بودند، بعد از انقلاب هم به فاصله کمی روحانيون و انقلابيون شناخته شده تنها کسانی بودند که مجوز انتشار نشريه به آن ها داده می شد. اما اين مانع نتوانست از انتشار نشرياتی که حاکميت آنان را نمی پسندد جلوگيری کند. چنانکه موسوی خوئینی ها روزنامه سلام، هادی خامنه ای (برادر رهبرانقلاب) روزنامه حیات نو، محتشمی پور (روزنامه بیان) را راه اندازی کرده بودند که به دليل گرايش های اصلاح طلبانه تعطيل شدند. در سال های اخير همزمان با رايج شدن تاسيس خبرگزاری ها، همين روند معمول گرديد. به نظر می رسد که نسل دوم می کوشد اين تجربه در مورد فعاليت های تلويزيونی معمول نشود و تاسيس شبکه هائی که در داخل ايران امکان تهيه برنامه داشته باشند ممنوع و در انحصار سازمان صدا و سيما [ زير نظر رهبری] بماند. با همه اين ها، توقف کار شبکه صبا نشان می دهد که چگونه مرزبندی های جدیدی بین نیروهای نسل اول انقلاب ونیروهای نسل دوم انقلاب در حال پر رنگ شدن است. خارج شدن نیروهای نسل اول انقلاب وحتی همراهان بنیان گذار انقلاب اسلامی از دایره خودی ها، همچنین از نگرانی هایی حکایت می کند که بخشی از حاکمیت جمهوری اسلامی علی رغم دراختیار داشتن همه بخش های قدرت انتصابی وانتخابی، ازوجود حتی یک آزادی بیان کنترل شده دارد. اگرکروبی نتواند حرف بزند، چه کسی می​تواند؟ توقف اجباری شبکه صبا، اعتراض جمعی از اصلاح طلبان را برانگیخته است. محمد حسین خلیلی اردکانی نماینده پیشین مجلس ششم به سایت امروز می گوید: اگر در جامعه ايران كروبي حق حرف زدن نداشته باشد تكليف سايرين چه مي‌شود؟" وی می افزاید: " آقاي كروبي از ياران نزديك امام بوده است و مسير زندگي و فعاليت سياسي ايشان كاملا روشن مي‌باشد و در صورتي كه اين محدوديت ها شامل ايشان شود حساب ساير گروه‌ها مشخص است." خلیلی اردکانی سپس به مخاطراتی اشاره می کند که چنین ممنوعیت هایی به دنبال می آورد:"وقتي مطالبات انباشته شود حاملان مطالبات در آينده كساني خواهند بود كه به هيچ وجه با راه انقلاب سازگاري ندارند و اين بدعتي كه توسط حاكميت به منظور محدود كردن مراكز اطلاع‌رساني پايه گذاري شده است به یقین یکی از تسریع کنند گان این امر خواهد بود." فاطمه راکعی رییس کمیسیون زنان جبهه مشارکت نیز، روش‌هاي قيم مآبانه ، تحكم و ديكتاتوربازي براي محدود كردن رسانه‌ها راروش‌هايي نخ‌نما شده که تاریخ مصرف آنها به پایان رسیده است بر می شمارد ومی افزاید: "متوقف كردن فعاليت‌ ماهواره‌‌اي شبكه صبا حاصل انحصارگرايي صاحبان قدرت است، اين تفكر با نگرش "يا ما يا هيچ" همه مسائل را تجزيه و تحليل مي‌كند." در حالی مهدی کروبی از دست داشتن علی لاریجانی دبير شورای امنیت ملی، و عده ای ديگر ضرغامی رییس سازمان صدا وسیما وبرخی مقامات دفتر رهبری را در تعطیلی شبکه صبا موثر می دانند، خانم راکعی نماینده مجلس ششم معتقد است "صاحبان قدرت مي‌توانستند لااقل ژست دموكراتيك به خود بگيرند و دليلي نداشت كه از چند صدايي بودن جامعه تا اين حد بهراسند." راكعي تصريح كرد: حاكميت در نهايت ناچار خواهد بود كه به رفتار دموكراتيك تن بدهد و بگذارد تا بقيه مردم نظرات خود را بيان كنند و شنونده سخنان ديگران باشند. اين چه عدالتي است كه فردي مثل كروبي با سابقه مشخص نتواند حرف خود را بزند و به نظر می رسد اقدامات حاكميت در راستاي محدود كردن شبكه صبا به گسترش ديكتاتوري كمك ‌كند
مگرجمهوری اسلامی روی آب بنا شده است؟
شهربانو اماني نماينده مجلس ششم نیز مسئولان دخیل درتوقف شبکه ماهواره صبا را به شدت مورد انتقاد قرار می دهد ومی گوید:"صاحبان قدرت با در دست داشتن تمام امكانات كشور چرا بايد نگران برنامه‌هاي شبكه ماهواره‌اي صبا باشند؟مگر پايه‌هاي نظام جمهوري اسلامي روي آب بنا شده است كه چنين رفتاري را در مورد رسانه‌ها پيشه كرده‌اند متولیان امر بايد بدانند تك صدايي كردن جامعه چاره كار نيست." امانی معتقد است " با توجه به دوران انفجار اطلاعات، فيلترينگ سايت‌ها در كوتاه مدت شاید مانع دستيابی افراد به اطلاعات مي‌شود اما مطمئنا در دراز مدت مخالفان اطلاع رساني آزاد راه به جائی نخواهند برد."
این نماینده پیشین مجلس نیز معتقد است دردراز مدت چنین ممانعت هایی ثمر بخش نخواهد بود:"افرادي كه قصد دارند جاده سياسي را يك طرفه كنند شايد بتوانند با ايجاد حصار آهني براي فعاليت شبكه صبا محدوديت ايجاد كنند اما در دراز مدت نمي‌توانند مانع اين فعاليت ها شوند." گزارشگران بدون مرز در اطلاعیه ای درهمین خصوص می نویسد: "ممنوع کردن فعاليت تلويزيون ماهواره ای صبا نشان دهنده نقش شورای عالي امنيت ملي که رياست آن بر عهده ی رئيس جمهور و مصوبات آن تنها با تصويب رهبر جمهوری اسلامي قابل اجرا مي باشند، در پيشبرد سانسور و همچنين دشواری فرار از آن در ايران است. در اعتراض به این اقدام مقامات دولتی شورای عالی امنيت ملی در سانسور مطبوعات و رسانه ها سابقه طولاني دارد." این سازمان حقوق بشری سپس به موارد دیگری از نقض آزادی بیان توسط شورای امنیت ملی می پردازد:" همين نهاد اخيرا با همکاری وزارت اطلاعات برخي از روزنامه نگاران و روزنامه ها را در انتشار اخباری در باره سقوط هواپيمای سي –۱٣٠ که منجر به مرگ ٨٤ روزنامه نگار و همکار رسانه ای شد، منع کرده اند. پيش از اين نيز در مواردی چون مذاکره با امريکا و يا مذاکرات اتمي شورای عالی امنيت ملی برای مطبوعات دستور سانسور صادر کرده بود
بازار داغ روایت پشت پرده​ها
در همين حال سایت خبری بازتاب از شکایت رییس سازمان صدا وسیما خبر می دهد. بازتاب می نویسد:": توقف فعاليت شبكه «صبا» ـ وابسته به مهدي كروبي ـ به علت شكايت سازمان صداوسيما بوده است. برخلاف اطلاعات منتشرشده در رسانه‌هاي گروهي، مبني بر توقف فعاليت شبكه ماهواره‌اي فارسي‌زبان «صبا» از سوي دبيرخانه شوراي عالي امنيت ملي، يكي از مقامات ارشد قضائي دستور توقف فعاليت اين شبكه را صادر كرده است. اين دستور، پس از شكايت سازمان صداوسيماي جمهوري اسلامي از راه‌اندازي اين شبكه ماهواره‌اي انجام شده است." به گزارش بازتاب " صداوسيما با استناد به اصول ۴۴ و ۱۷۵ قانون اساسي، راه‌اندازي شبكه ماهواره‌اي كروبي را خلاف قانون اساسي دانسته و درخواست توقف فعاليت آن را از دستگاه قضائي صادر كرده است. پيرو اين شكايت، يكي از مقامات ارشد دستگاه قضائي، دستور توقف فعاليت اين شبكه را به اطلاع كروبي رسانده است. " خبرگزاري فارس نزديک به جناح راست به نقل از یک منبع مطلع نوشته " به رغم ادعاي بهروز افخمي،حكومت امارات متحده عربي از فعاليت دفتر شبكه ماهواره‌اي صبا در دوبي جلوگيري كرده است." این منبع به خبرگزاری فارس گفته است" اماراتي‌ها در شرايط جديد منطقه‌ خاورميانه از هر گونه ايجاد تنش در روابط با ايران ابا دارند و از همين رو بود كه در اولين روزهاي پيش از آغاز فعاليت شبكه تلويزيوني صبا تصميم گرفتند مجوز فعاليت آن را به حالت تعليق درآورند. ضمناً اماراتي ها ممكن است از احتمال انجام اقدام مشابه عليه خود نگران باشند چراكه آسيب پذيري آنها كم نيست." خبرگزاری فارس در حصوص نامه بهروز افخمی مدیر این شبکه نوشته است :" بهروز افخمي، مدير شبكه صبا، ديروز در اقدامي نامتعارف، با انتشار نامه سرگشاده‌اي خطاب به دبير شوراي عالي امنيت ملي ناكامي در آغاز فعاليت اين شبكه را به تضييقات ايجاد شده از سوي نهادهاي ايراني نسبت داد. روزنامه كيهان در شماره روز خود مانند هميشه نگاه امنيتی به ماجرا انداخت و نوشت "چند تن از سرمايه داران مقيم داخل و خارج كشور، تامين بخشي از هزينه‌ راه اندازي و اداره تلويزيون ماهواره‌اي صبا را به عهده گرفته اند و همچنين قرار است جمعي از ناراضيان سياسي داخلي و اپوزيسيون خارج نشين براي تدارك برنامه‌هاي اين شبكه با افخمي همكاري كنند و همين امر هم باعث شده است، مهدي كروبي نسبت به تعطيلي موقت تلويزيون صبا نظر مثبت نشان دهد. بهروز افخمي كه در جريان رقابت‌هاي انتخاباتي رياست جمهوري، عملا مشاور رسانه ای كروبي بود، پيش از مديريت راه اندازي «صبا» در تلاش بود با اخذ وام ۴۰۰ هزار دلاري از رئيس جمهور پيشين، تلويزيوني ماهواره‌اي در خارج كشور تاسيس كند. به این ترتیب، با اعلام مواضع طرف های درگیر در ماجرای راه اندازی شبکه ماهواره ای صباف برگ دیگری از مواجهه با انتشار اطلاعات در کشور رقم می خورد و تصاویر جدیدی آفریده می شود. تصاویری که حاکی از وضعیت ورویکرد مسئولین به موضوع آزادی بیان و انحصارخبررسانی درسیطره دولت است. با توجه به رویکرد دولت در بخش هایی مانند اینترنت و مطبوعات و حتی ماهواره، به نظر می رسد چشم اندازه شکستن انحصار خبررسانی رسمی در کشور همچنان تیره باقی بماند. به علاوه تمایل برخی از اصلاح طلبانی که خود از تاسیس شبکه تلویزیونی به عنوان راهی برای مبارزه با سانسور خبری خبرداده بودند نیزپاسخ کاملی دریافت می کنند تا برای ارتباط با جامعه راه دیگری را جستجو کنند
امید معماریان

مذاکره با ايران بي نتيجه است

گفتگو، حتي با کساني که نمي شنوند، بسيار با ارزش تر از قطع رابطه با آنهاست. براساس اين جمله قديمي و درعين حال ديپلماتيک، ديديم که هفته گذشته سه قدرت اروپايي مجدداً با ايران به مذاکره نشستند. البته تا زماني که دولت احمدي نژاد تصميم دارد به جمع قدرت هاي اتمي در منطقه بپيوندد، در اين گفتگوها کمترين اثري از پيشرفت به چشم نخواهد خورد. تنها يک مسأله است که مي تواند اروپايي ها را از اين وضع برهاند. ماه گذشته، پس از اينکه تهران عليرغم تعهدات قبلي خود به تبديل اورانيوم پرداخت، مذاکرات با ايران قطع شد. از آن پس نيز، دولت تهران اين روند را همچنان حفظ کرده است: با رد پيشنهاد روسيه، شروع تبديل پنجاه تن اورانيوم مازاد بر مقادير تبديل شده قبلي، دردست داشتن نقشه هاي ساخت تسليحات اتمي از سال هزار و نهصد و هشتاد و هفت و آزمايش موفقيت آميز موشک شهاب سه که قادر است به راحتي به آنکارا، کراچي، رياض و صد البته به تل آويو برسد و ... . ايجاد ارتباط با شبکه هاي مخفي پاکستاني از سال هزار و نهصد و هشتاد و هفت، خود به تنهايي نشان دهنده بلند پروازي هاي جمهوري اسلامي در برنامه اتمي است. درحقيقت، اين تنها پروژه اززمان شاه است که آيت الله خميني به گسترش آن اقدام کرد و درحال حاضر اين پرونده به قدري مورد انتقاد قرار گرفته، که حتي احمدي نژاد طي چند هفته اخير با تحريکات بي وقفه خود، کوشيده است نارضايتي و انتقادات جامعه بين الملل را به سوي ديگري معطوف کند. اين تحريکات اززمان برگزاري مجمع عمومي سازمان ملل آغاز شد [زماني که احمدي نژاد تازه وارد معرکه بين المللي شده بود] که طي آن، او سخنراني بي نهايت شديدي ايراد کرد و بازگشت امام دوازدهم شيعيان را به منظور ايجاد يک جامعه ايده آل اسلامي پيش روي جهانيان گذاشت. بعد از آن نيز سخنراني ضد صهيونيستي ماه اکتبر درتهران و سخنراني ماه دسامبر در مکه ايراد شد. اين نقض آشکار منشور سازمان ملل تا امروز، غيراز چند عکس العمل ازسوي جامعه بين الملل، پاسخ ديگري درپي نداشته است. دراين رابطه، برخورد ملاحظه کارانه مسکو و سکوت سؤال برانگيز کشورهاي عرب که بعضي حتي موجوديت اسراييل را به رسميت مي شناسند نيز، قابل تأمل است. برخي عقيده دارند که سکوت آنها از "سخنراني اکتبر" احمدي نژاد ريشه مي گيرد که طي آن گفته شد: "اين کشورهاي مسلمان در آتش خشم امت اسلام خواهند سوخت." ترديدهاي اتحاديه اروپا براي ارسال پرونده اتمي ايران به شوراي امنيت تنها به نفع احمدي نژاد بوده است، زيرا موضع فوق محافظه کارانه او را به خوبي نشان مي دهد و نارضايتي و اعتراضات مردم ايران را در نطفه خفه مي کند. درواقع، آقاي رييس جمهور نتوانست به هيچ يک از وعده هاي اجتماعي و عوام فريبانه خود ترتيب اثر دهد، وعده هايي که درزمان تبليغات انتخاباتي خود به طور مداوم و با صداي رسا از پشت بلندگوها فرياد مي کشيد. وي اکنون به دنبال اين است که با نطق هاي ملي و مذهبي، مخالفان را ساکت کند و همچنين خوش بينانه فکر مي کند جو بين المللي به نفع اوست. ايالات متحده که درحال حاضر خود را در عراق گرفتار کرده، به خوبي مي داند دولت تهران به راحتي مي تواند با تماس هايي که با جامعه شيعه دارد، کار را براي آن مشکل تر سازد و همچنين قادر است تا از آن راحت تر، به وسيله حزب الله در لبنان ايجاد اختلال کند. ازطرف ديگر، حتي در صورت ارسال پرونده ايران به شوراي امنيت نيز، نکاتي وجود دارد که به دفاع از جمهوري اسلامي منجر خواهد شد، ازجمله تقاضاي چين و هندوستان براي تأمين انرژي که ايران را از تحريم هاي اقتصادي کشورهاي غربي مصون مي دارد. ايران همواره مي تواند به جانبداري مسکو که يکي از بزرگ ترين تأمين کنندگان تسليحات و تجهيزات اتمي و غيراتمي است نيز، اميد داشته باشد. احتمالات ديگري هم در اين سناريو وجود دارد. يک ايران اتمي، مسلماً عربستان سعودي و مصر را تحريک خواهد کرد که براي اتمي شدن همين راه را در سياست خود بگنجانند. ازسوي ديگر، حمله اي توسط اسراييل که خود به تجهيزات اتمي مجهز است، بسيار محتمل مي باشد، زيرا اين کشور مايل است کل منطقه خاورميانه را از داشتن نيروي اتمي بترساند و از اين فکر منصرف سازد. همان طور که قبلاً نيز در سال هزار و نهصد و هشتاد و یک تجربه اين کار را در عراق داشته است. آيا اين عدم تعادل در منطقه خاورميانه بالاخره به وضعيت متعادلي خواهد رسيد، يا اينکه کماکان به صورت يک قطبي باقي خواهد ماند؟

پيشرفت هاي دموکراتيک در خاورميانه

نگاه انتقادي واشنگتن پست به سياست بوش در منطقه
هرچند اکنون عراق آزادترين انتخابات را در تاريخ کشورهاي عربي برگزار کرده، ولي تحليل گران در واشنگتن و خاورميانه هنوز بر اين باورند که مداخله نظامي دولت بوش، تغييرات دموکراتيک قابل توجهي را در منطقه باعث نشده است. طبق آماري که انجمن بروکينگز به انجام رسانده، پنجاه و هشت درصد از عرب هاي خارج از عراق عقيده دارند که اين جنگ بيش از آن که به نفع دموکراسي باشد، به ضرر آن بوده است. در ايالات متحده، طي يک رأي گيري مشخص شد که تنهاسی و چهار درصد از آمريکايي ها به ايجاد دموکراسي در خاورميانه معتقدند. اين يکي از پيامدهاي نابهنجار جنگ است: در بحبوحه سروصداي بمب هاي انتحاري، انتشار اخبار گورهاي دسته جمعي ايجاد شده توسط نيروهاي آمريکايي و تضادهاي فرقه اي که همگي مي توانند منجربه فروپاشي عراق شوند، بیشتر مردم غرب هنوز متوجه نشده اند که سال گذشته دربقيه کشورهاي عربي خاورميانه، دموکراسي پيشرفت هايي داشته است. مارک مالوک براون، رييس پرسنلي دبير کل سازمان ملل که درعين حال شخص بذله گويي است، اظهار داشت: "پيشرفتي که تاکنون درجهت صحيح به دست آمده، کافي است. من از کساني هستم که عقيده دارند درميان مدت، مداخله آمريکا در عراق براي ايجاد يک دموکراسي در منطقه مفيد است. ولي مطمئن نيستم که براي ايجاد دموکراسي در خود عراق مفيد باشد." آشکارترين عامل در ايجاد فضاي بازتر، انتخابات سال دوهزار و پنج بود که در فلسطين، لبنان، مصر و حتي عربستان شاهد آن بوديم. درطي اين انتخابات، با اينکه تقلب هاي زيادي صورت گرفت ولي نتايج بسيار چشمگيري به دست آمد، از ايجاد دولتي در لبنان که در تلاش است تا از سوريه مستقل شود گرفته، تا پنج برابر کردن کرسي هاي اعضاي اخوان المسلمين در مجلس مصر و پيروزي انتخاباتي دو کانديداي زن در شهر جده در عربستان. هفته گذشته، جنبش اسلامي حماس در فلسطين، ليست شصت و دو نفري خود را ارايه داد که در آن اسامي کانديداهاي انتخابات ماه آينده مشخص شده بود. در این لیست نام ده نفر خانم نيز به چشم مي خورد. همزمان، چندين ليست جديد از اصلاح طلبان سکولار نيز، سردمداران قديمي "الفتح" را که به فساد متهم هستند به چالش طلبيده اند؛ اگرچه اين انتخابات درپايان مي تواند به ادامه حيات نظام قدرتمند و فاسدي که توسط ياسر عرفات بنا شده بود، منجر شود. شاخص ديگر، تعداد سران جامعه عرب است که به منظور ايجاد تحولات دموکراتيک، خود را متعهد به بسط طرح هاي قابل اجرا در اين خصوص مي دانند. درطي دو ماه اخير، حسني مبارک مصري و ملک عبدالله اردني به ترويج يک انتخابات مستقل و آزاد اقدام کرده اند که تا چند سال آينده مي تواند رسمي و عملي شود. طبق برخي گزارشات، شاهزاده عبدالله در دوران ولایتعهدی، پشت درهاي بسته به کاندوليزا رايس وعده داده بود که تا يک دهه ديگر دموکراسي در کشورش حاکم شود. به هرحال، اين گونه وعده ها، سطح انتظارات را در هر کشوري بالا مي برد و به جنبش هاي اصلاح طلب داخلي و درعين حال رو به رشد، استانداردهایی ارايه مي دهد تا به آنها تکيه کنند. همچنين براي اولين بار، جامعه عرب درپي اين است تا از ماهيت مسووليت و پاسخگويي سياسي آگاه شود. چهار ژنرال ارشد لبناني از فوريه گذشته به دليل نقش خود در توطئه هاي بمب گذاري که يکي از آنها منجر به کشته شدن رفيق حريري شد، همچنان در زندان به سرمي برند. بشاراسد، رييس جمهور سوريه نيز، درحال حاضر تحت فشار شديدي ازسوي گروه پيگيري سازمان ملل است، چيزي که قبلاً هرگز وجود نداشت و جانيان به راحتي به کشتارهاي سياسي خود مي پرداختند. همچنين در مراکش، يک هيأت رسمي، دوازده ماه وقت صرف شنيدن گزارشات شهرونداني کرده است که به نوعي توسط دولت، شکنجه و يا مورد اذيت قرار گرفته اند و در اين راستا، به هزاران نفر از آنها خسارت پرداخت شده است. از ديگر اقدامات چشمگير، همچنين مي توان به تغييراتي که در جنبش هاي اسلامي صورت گرفته اشاره کرد که در سال دوهزار و پنج، بسياري از آنها از تروريسم به مشارکت هاي دموکراتيک روي آورده اند. امسال نيز، حماس و حزب الله هردو، درحالي که بيشتر به سوي کيفيت برگزاري انتخابات معطوف بودند، به طور قابل توجهي از بروز خشونت [مگر در چند مورد] خودداري نموده اند. البته هيچ يک از اين دو، با اينکه در کشورهاي خود تحت فشار شديدي هستند، هنوز ميزان تسليحات خود را کاهش نداده اند. از سوي ديگر، اخوان المسلمين مصر نيز، که سالها پيش ترک خشونت کرده، از دستورجلسه دموکراسي پارلماني و مطبوعات مستقل که توسط ائتلاف مخالف و درعين حال سکولار در قاهره ارايه شده بود، استقبال کرده است. در مجموع، موانعي که تا سال گذشته عليه دموکراتيک کردن جامعه عرب وجود داشت، بسيار بيشتر از موانع فعلي بوده است. البته منظور از بيان اين پيشرفت ها اين نيست که در خاورميانه، آزادي - همان طور که بوش مي گويد - درحال پيشرفت باشد: در ازاي هر دو قدم به جلو، يک قدم نيز به عقب برداشته مي شود. به عنوان مثال در مصر، با وجود خشونت ها و فريبکاري هاي متعدد مقامات دولتي، دستاوردهايي نيز براي جريان مخالف حکومت به چشم مي خورد. به هرحال، هنوز مشخص نيست که آيا جنبش هاي اسلامي مانند حماس، به واقع قصد دارند تا عقايد دموکراتيک را سرلوحه سياست خود قرار دهند، يا اينکه مايلند تا از اين شعارها صرفاً به عنوان ابزاري عليه اسراييل و سکولاريسم استفاده کنند

امپراتوري مدارا و عظمت

نگاه اومانيته به گذشته ايران
چندي قبل، موزه بريتانيا به برگزاري نمايشگاهي اقدام کرد که در آن جلال و عظمت امپراتوري کورش و داريوش که حدود پنج قرن قبل از ميلاد مسيح درخشيده است، درمعرض ديد علاقه مندان قرار گرفت. يونانيان قديم، آن طور که گفته مي شود، از پارس ها بدشان مي آمد، زيرا در نظر آنها پارس ها بسيار شيفته عيش و نوش، تجمل گرايي و موسيقي بودند. آيا به اين دليل است که اسکندر کبير سی صد و سی سال قبل از ميلاد مسيح، پايتخت پرشکوه امپراتوري پارس را به آتش کشيد و آن را ويران کرد؟ يا شايد اين واقعه امري تصادفي بوده است؟ موزه بريتانيا در لندن که با موزه لوور پاريس و موزه تهران همکاري نزديکي دارد، برآن شده تا حتي در ايران نيز با روش محسوسي، شکوه و شوکت دوران پارس ها و بخصوص دوره کورش و داريوش را به عموم مردم بشناساند و آن را هرچه بيشتر روشن کند. اين دوره مشخص حدود هفتاد سال به طول انجاميد [از پانصد و پنجاه هشت تا چهارصد و هشتاد و شش قبل از ميلاد مسيح]. اما به اين معني نيست که پس از آن، فرهنگ پارسي روبه زوال رفته باشد. فتح اين امپراتوري توسط يونانيان و حتي ظهور اسلام در قرن هفتم ميلادي، هيچ يک نتوانسته اند تا روحيه علم جو و تعقل گراي هزاران شاعر، فيلسوف و رياضي دان اين خطه را مخدوش کنند. فيلسوفان متعددي همچون عمرخيام که طرز نگاه و نوع تفکر خود را نسبت به جهان در اذهان مردمان اين قلمرو تزريق کرده اند: "پريشاني خاطر و اضطراب را نمي شناسيم، زيرا کاملاً واقفيم که روحمان، دلمان، جاممان و خرقه مندرس تنمان از گذر روز و چرخ روزگار تأثير نمي پذيرد." از اين ديدگاه، موزه بريتانيا تنها، يک نمايشگاه عالمانه يا شاعرانه را تدارک نديده، بلکه طبق گفته نيل مک گرگور، مدير موزه، برگزاري اين نمايشگاه نشان دهنده رسالتي است که اين موزه اززمان تأسيس در قرن هجدهم، نسبت به آن طلايه دار و متعهد بوده است. به بيان ديگر، اين موزه همواره وظيفه اشاعه دانش و معرفت را برعهده داشته، آن هم نه فقط به خاطر خود دانش، بلکه به منظور شناخت هرچه بهتر بشريت. با ابن وجود، تاريخ ايران باستان که توسط اولين فاتحين [يونانيان] مکتوب شده، کاملاً ناعادلانه بوده و مبناي آن حق کشي است. در حقيقت، زماني که به شکوه باورنکردني تخت جمشيد نگاهي اجمالي مي اندازيم، مي بينيم که زندگي و خط مشي واقعي اين امپراتوري عظيم به خوبي نمايان نيست. امپراتوري عظيمي که بدون ايجاد خفقان، ده ها نژاد مختلف فرهنگي و مذهبي را گردهم آورده بود. اين امپراتوري با کورش متولد شد و شهر افسانه اي بابل را از آن خود کرد، پسرش کمبوجيه فاتح مصر شد و داريوش در نقطه اوج آن ايستاد. وسعت اين قلمرو، امکانات ارتباطاتي مدرن امروزي را در ذهن انسان تداعي مي کند: احداث کانال سوئز، استفاده از پول و استاندارد کردن واحدهاي وزني و اندازه گيري. شوراي اداري شهر داراي نمايندگاني بود به نام ساتراپ، که نواحي مختلف امپراتوري را اداره مي کردند. پايتختي را که داريوش با آن ابعاد و اشکال باورنکردني بنا نهاد، محل تجمع نمايندگان تمامي اين نژادها بود که در آنجا هداياي خود را به امپراتور تقديم مي کردند، ولي دلايل اين تجمع به همين جا ختم نمي شد. در تخت جمشيد، مردم به تبادلات زباني، فرهنگي، تجاري و ... مي پرداختند. ازعظمت تخت جمشيد که ستون هاي برجا مانده از اين بنا، گواه آن هستند [نمونه کامل يکي از اين ستون ها در موزه لوور همچنان موجب بهت و حيرت بازديد کنندگان مي شود]، اطلاعات زيادي دراختيار داريم. ولي يکي ديگر از اهداف موزه بريتانيا، متمرکز شدن هرچه بيشتر برروي سبک زندگي روزمره ساکنان آن است. در اين نمايشگاه بيشتر سعي شده تا اشيايي درمعرض ديد قرار گيرند که به نوعي نشان دهنده اين سبک زندگي باشند، نه اشياي هنري که از ذوق و سليقه سازنده آن ريشه مي گيرند. جواهرات، گلدان ها و جام هاي اين دوره که بعضي از آنها از طلاي خالص و ناب ساخته شده، نه تنها گواه ذائقه هاي تجملاتي آنها بوده، بلکه ظرافتي استثنايي و زيبايي شناسي ويژه اي را نشان مي دهند. از دوران طلايي اين امپراتوري سخن گفتيم. شايد کمي مبالغه کرديم، ولي به هرحال نمي توان از نمادها و مجسمه هاي تخيلي اين دوران که از اعتبارات آن محسوب مي شوند، چشم پوشي کرد. نمادهايي که اغلب تداعي کننده شکار هستند و نه جنگ
منبع: روز آنلاین

Wednesday, December 28, 2005

و خدا وزیری را معرفی کرد

شما فکر می کنید در ذهن محمود نورالدین چه می گذرد؟ وی در مورد وزیری هامانه گفته است: « وزیری هامانه را خدا به من معرفی کرد.» یکی از خبرنگاران ما گفتگویی با احمدی نژاد انجام داده است که توجه شما را به آن جلب می کنم.
ما: چی شد که شما رئیس جمهور شدید؟
احمدی نژاد: احساس کردم که وظیفه الهی است و برای اینکه خدا گفته بود رئیس جمهور شدم
ما: چطور شد که آقای وزیری هامانه را انتخاب کردید؟
احمدی نژاد: وزیری هامانه را خدا به من معرفی کرد
ما: محسن تسلطی را چه کسی به شما مهرفی کرد؟
احمدی نژاد: محسن تسلطی را شیطان به آقای زریبافان معرفی کرده بود که ایشان گول خورد و او را به من معرفی کرد، بعدش داداشم دعواش کرد
ما: حاج آقا صادق محصولی را چه کسی به شما معرفی کرد؟
احمدی نژاد: ایشان را حاج آقا جبرئیل معرفی کرده بودند که ظاهرا چون با خداوند هماهنگ نکرده بودند، قضیه منتفی شد
ما: آقای مصباح را چه کسی به شما معرفی کرد؟
احمدی نژاد: ما در محضر الهی با هم آشنا شدیم، ایشان در آنجا آمده بودند که امام زمان را به خداوند معرفی کنند، ما هم آنجا بودیم، با هم آشنا شدیم
ما: متن سخنرانی نیویورک را چه کسی نوشت؟
احمدی نژاد: البته قصد تعریف از خودم را ندارم، شب خواب دیدم که خداوند به من فرمودند« اقراء» گفتم: خدایا! من چی بخوانم؟ فرمودند: ایناهاش، این را بخوان! از خواب بلند شدم و دیدم یک دستخطی به رنگ سبز نوشته شده و من آنرا خواندم
ما: سفر عربستان را چطور رفتید؟
احمدی نژاد: من نمی خواستم بروم ولی میکی( البته اسم شان میکائیل است، ولی ما توی خانه به ایشان میکی می گوئیم)، ایشان به من گفتند خداوند فرمودند برو عربستان سعودی. من گفتم من که بلیط ندارم، میکی گفت کشوی میزت را بازکن، باز کردم و دیدم یک بلیط است. به ایشان گفتم: چشم، من می روم، ولی خداوند هم باید بیایند. بعد از اینکه خداوند قبول کردند که همراه هیات باشند من هم قبول کردم
ما: چطور شد که شما به دنیا آمدید؟
احمدی نژاد: من خودم تصمیم خاصی نداشتم، ولی ظاهرا خداوند فکر کرده بودند یک کاری برای بشریت بکنند، بالاخره مسوولیت آنرا به دوش ما انداختند
ما: در پایان، آیا پیام خاصی برای ملت ندارید؟
احمدی نژاد: نه، فقط می خواستم بگویم که ای گمراهان، به دنبال من بیایید تا رستگار شوید
ساختمان مجلس نم کشید
در راستای سیاست های رئیس جمهور فعلی و با توجه به بقیه چیزهایی که در کشور بطور طبیعی اتفاق می افتد، ساختمان مجلس شورای اسلامی نم کشید و با بارش باران صدماتی به این ساختمان وارد شد. آگاهان پیش بینی کردند که ممکن است اگر آفتاب بتابد ممکن است باران خشک شود، اما بعضی از صاحبنظران می ترسند که در صورت وزیدن باد مجلس را باد ببرد. هیات رئیسه مجلس از کلیه نمایندگان خواست در مورد هر نوع باد و صدا احتیاط کنند که خانه ملت در اثر سهل انگاری نمایندگان از بین نرود
دکتر محمود وارد می شود**
ظاهرا آقایان مسوول به احمدی نژاد گفته اند که مواظب حرف زدنش باشد و از این به بعد سعی کند چهره معقول و علمی و اندیشمندانه ای از خودش نشان بدهد. در همین راستا، دیروز احمدی نژاد در یک نشست متخصصان پزشکی حضور یافت و آخرین نظرات خودش را در مورد پزشکی ایران اعلام کرد. وی که در جمع پزشکان کشور سخن می گفت، اعلام کرد که از این به بعد پزشکان باید با روش پزشکی ایرانی بیماران خود را درمان کنند و موارد زیر را به عنوان بخشی از پزشکی ایرانی گفت- به فرد بیمار داروی پیچیده ندهید- برای هر بیماری در مورد هر فرد، دارو متفاوت است- نمی توان با یک حرکت برشی علت بیماری را برطرف کرد- یک تخم مرغ در یک آقا و در یک آقا و یا خانم دیگر تاثیر متفاوتی داردتوضیح: به مرگ مادرم، به حضرت عباس، این جمله ها را از خودم درنیاوردم و طنز نیست، این جملات از زبان مبارک محمود احمدی نژاد( نابغه معاصر) بیان و در نشریات نوشته شده استتوضیح در مورد تخم مرغ: اینکه یک تخم مرغ در یک آقا با یک آقا و یا خانم دیگر تاثیر متفاوتی دارد، هیچ شکی نیست، ولی در مورد نحوه استفاده تخم مرغ در هر آقا و یا آقای دیگر یا خانم دیگر باید بحث جدی بشود و ببینیم که اصولا تخم مرغ در یک آقا یا یک آقای دیگر یا یک خانم چکار می کند
بخشنامه به پزشکان سراسر کشورآگاهان پیش بینی می کنند که تا هفته آینده بخشنامه ای مانند بخشنامه ای 23 ماده ای برای صدا و سیما، این بار خطاب به پزشکان کشور منتشر شده و موارد زیر از سوی رئیس جمهور به پزشکان ابلاغ شود1) پزشکان موقع معاینه جنس مخالف حتما باید چشم های خودشان را ببندند یا به دیوار نگاه کنند2) پزشکان نباید داروهایی به بیمار بدهند که بیمار را از یاد خدا غافل کند3) پزشکان حق مداوای افراد فامیل را ندارند، فقط حق مداوای باجناق و یا افراد فامیل آقای زریبافان را دارند4) کلیه بیماران موظفند شربت شان را قبل از مصرف به شیوه انقلابی شدیدا تکان دهند و در همان حال به یاد خدا باشند5) پزشکان موظفند فهرست کلیه بیمارانی را که به دلیل پرخوری بیت المال به بیماری های نقرس و چربی مبتلا شده اند، تهیه و به قوه قضائیه و مجلس جهت افشای مفسدین بیمار ارائه نمایند6) پزشکان باید در زمینه های شیمی و فیزیک و فیزیک اتمی نیز تلاش کنند تا ایران را به قله های رفیع علمی جهان رسانده و اگر در مسابقات نوبل رودرروی اسرائیل قرار گرفتند از ادامه مسابقه خودداری کنند.7) پزشکان حق ندارند از داروی بیمار بخورند و باید همه دارو را به خود بیمار بدهند8) پزشکان حق دادن پماد کلوتریموکسازول را به بیماران ندارند، چون وقتی بیمار آنرا می مالند بو می دهد.9) پزشکان باید از روش های علمی ایرانی اسلامی جدید باید استفاده کنند، بخصوص کتاب های جدید بعد از قرن هشتم که توسط وزارت ارشاد تائید شده است، بخصوص کتاب شفا ی فارابی را مورد نظر قرار دهند.10) وقتی یک بیمار اعم از مجروح و مسموم و سوخته و در حال مرگ وقتی به پزشک مراجعه می کند، پزشکان ابتدا باید علت فقر او را بررسی کنندنوکر ملت ایران، رئیس جمهور اسلامی ایران، دکتر محمود احمدی نژاد، شماره نظام پزشکی 15290
خلاف شرعآیت الله هاشمی شاهرودی گفت: « زندانی شدن برخی زندانیان، خلاف شرع است.» آگاهان گفتند: خب چرا به رئیس قوه قضائیه نمی گوئید که آزادشان کنند؟
خبرگزاری گافبه نظرم باید اسم خبرگزاری مهر را خبرگزاری گاف گذاشت. هر روز این خبرگزاری خبرهایی را منتشر می کند که وقتی آنها را می خوانیم به نظر منطقی می آید، فقط لازم است به خبر کمی توجه کرد. خبر زیر عینا از خبرگزاری مهر نقل شده استبراساس گزارش یک روزنامه دانمارکی هر روز یک دانمارکی به پیروان دین اسلام افزوده می شود به طوری که طی سال جاری میلادی، پنج هزار نفر در این کشور مسلمان شده اند. به گزارش خبرنگارگروه دین و اندیشه "مهر"، تعداد شهروندان دانمارکی که اسلام می آورند هر روز افزایش می یابد، در این میان اکثریت این افراد را جوانان تشکیل می دهند و به عبارت دیگر می توان گفت، یک سوم از تازه مسلمانان جوانان دانمارکی هستند. تعداد تازه مسلمانان سال جاری میلادی نسبت به سال گذشته افزایش قابل توجهی داشته است مسلمانان دانمارک 180 هزار نفر تخمین زده شده اند که این تعداد 3 درصد جامعه دانمارک را تشکیل می دهد. سه نماینده مسلمان در پارلمان این کشور راه یافته اند و اسلام پس از پروتستان لوتران که پیروان آن 54 درصد جمعیت کشور را تشکیل می دهند، دومین دین بزرگ دانمارک محسوب می شود. توضیح اول: در این خبر نوشته شده است که هر روز یک دانمارکی مسلمان می شود، به عبارت دیگر سالانه 365 دانمارکی مسلمان می شوند، اما در همین خبر نوشته شده که در سال جاری میلادی پنج هزار دانمارکی مسلمان شده اند، و توضیح داده شده که یک سوم کسانی که در دانمارک مسلمان می شوند جوانان دانمارکی هستند، یعنی یک سوم 5000 نفر که می شود 1667 نفر از جوانان دانمارکی هستند، پیدا کنید بقیه مسلمانان دانمارکی و نویسنده خبر را؟ توضیح دوم: در همین خبر نوشته شده است که مسلمانان دومین دین بزرگ دانمارک هستند، و توضیح داده شده که 3 درصد دانمارکی ها مسلمان هستند. و در توضیح دیگری گفته شده که مسیحیان پروتستان لوتران 54 درصد جمعیت دانمارک را تشکیل می دهند. به عبارت دیگر تکلیف 43 درصد دیگر نامعلوم است. جهت اطلاع، درصد مسیحیان دانمارک 84.3 درصد است و آمار 54 درصد مجعول است. توضیح سوم: احتمالا خبرگزاری مهر منتظر نشسته است تا ببیند که چه زمانی تمام یا اکثر جامعه دانمارک مسلمان می شوند. براساس همین آمار، اگر سالانه 5000 نفر به جمعیت 180.000 نفری مسلمانان دانمارک افزوده شود، 835 سال طول می کشد تا هشتاد درصد دانمارکی ها مسلمان شوند و دانمارک بشود کشوری مسلمان نشین مثل ترکیه که در آن صورت جوانان ایرانی می توانند مثل حالا که برای رقصیدن و مشروب خوردن و فرار از کشور به ترکیه می روند، بروند به دانمارک اسلامی. توضیح چهارم: براساس آمارهای وب سایت مسلمانان دانمارک 40 درصد مسلمانان دانمارکی، پناهندگان سیاسی هستند که ملیت آنها به ترتیب پناهندگان ترکیه و در مرحله دوم ایران هستند. به عبارت دیگر اکثر پناهندگان مسلمان کسانی هستند که از کشورهای مسلمان نشین فرار کرده اند و رفته اند به دانمارک. از جمله 13000 ایرانی در دانمارک زندگی می کنند که جزو مسلمانان دانمارک هستند. به نظر شما مسلمانان ایرانی مقیم دانمارک چه جور مسلمانانی هستند؟ علما به رم، دانشگاهیان به قم بروند: من نمی دانم چرا همیشه قسمت خوشمزه کیک را نگه می دارند برای خودشان. در این برهه حساس زمانی، دانشمند بزرگ، مرد سال علمی سابق جهان، عضو سابق ستاد دیه استان کرمان، کارشناس ویژه برد یمانی و رکن یمانی، وزیر علوم، دکتر زاهدی گفت: « اساتید دانشگاه به جای رفتن به خارج از کشور برای فرصت مطالعاتی، به حوزه علمیه قم بروند.» قرار شد در همین راستا علمای حوزه علمیه قم که از اول فروردین تا 29 اسفند هرسال یک پای شان در لندن است و یک پای شان در رم است و یک پای شان( پای سوم مربوط به آقای مصباح یزدی است) در کاناداست، قم را برای اساتید دانشگاه خالی کنند و به جای آنها بروند به اروپا. تاج زاده نیومد، تاج زاده نیومد: مادرزن زریبافان راهی بیمارستان شد. وی به دخترش گفت: با چادر سیاه رفتی خونه اش نمی خواد با کفن سفید برگردی، همین الآن برمی گردی خونه تا من خودم تکلیف این آقا محمود رو روشن کنم. پس از مدتها انتظار سرانجام زریبافان از ترس سرش، دستش، پایش، چشمش، چانه اش، نمی دانم کجایش، استعفا داد. یکی از دوستان زریبافان گفت: الآن یک هفته بود که شبها با وحشت از خواب می پرید و می گفت: تاج زاده اومد، تاج زاده اومد. نمایش آثار در قزوین: براساس یک خبر منتشره در بازتاب و ایسنا اعلام شد که هنرمندان برای نمایش آثارشان به قزوین می روند. آگاهان هشدار دادند که هنرمندان موقع نمایش آثارشان شدیدا مواظب این آثار باشند و فقط در اماکن عمومی آثارشان را نشان بدهند

تنبیه شرکتهای طرف قرارداد ایران

گزارشي در واشنگتن تايمز
بيل گرتز
مقامات دولت بوش روز گذشته اعلام کردند، امريکا تعدادی از شرکت های چينی را که به ايران تجهيزات موشکی و مواد سلاح های شيميايی می فروشند، تحريم کرده است. اين تحريم ها شش شرکت دولتی چين، دو شرکت هندی و يک شرکت اتريشی را هدف گرفته اند. اين تحريم ها از آوريل سال دوهزار و پنج مورد بررسی قرار گرفته اند و در چند هفته گذشته رابرت بی زوليک معاون وزير خارجه امريکا آنها را به تصويب رساند. به گفته مقامات امريکا، اطلاعيه ای ظرف چند روز آينده در نشريه فدرال رجيستر دولت امريکا منتشر خواهد شد. کنگره امريکا در سال دوهزار به منظور جلوگيری از حمايت بين المللی در خصوص برنامه های سلاح های اتمی، شيميايی و بيولوژيکی ايران و سيستم های پرتاب موشک اين کشور، قانون منع گسترش سلاح های ايران را به تصويب رساند. به موجب اين قانون، شرکت هايی که به امر گسترش سلاح های ايران کمک کنند، تحريم خواهند شد. اين تحريم ها که تا دسامبر سال دوهزار وهفت طول خواهد کشيد، اين شرکت ها را از انجام داد و ستد با دولت امريکا منع می کند. به علاوه، شرکت های امريکايی نمی توانند برای فروش محصولات حساس به اين شرکت ها، مجوز صادرات دريافت کنند. اين تحريم ها بخشی از سياست جسورانه دولت امريکا برای شناسايی شرکت های خارجی است که به کشورهای "شرور" کمک می کنند به فناوری تسليحاتی دست پيدا کنند. از سال دوهزار و یک تاکنون چهل شرکت از سوی امريکا تحريم شده اند. تحريم های اخير نشان می دهد که چين همچنان از برنامه های موشکی و سلاح های کشتار جمعی کشورهای حامی تروريسم بين المللی حمايت می کند. يک مقام بلندپايه امريکا می گويد: "تصور می کنيم دادن اين تجهيزات به ايران به گسترش برنامه های موشکی و سلاح های کشتار جمعی اين کشور کمک کرده است." پکن که در سال دوهزار و چهار تحريم های امريکا را" اشتباه" خواند، گزارش های کنونی امريکا را نيز در خصوص کمک دولت چين و شرکت های چينی به ايران و ديگر کشورهای محور شرارت، انکار کرده است. مقامات امريکا اعلام کرده اند، در گذشته سه شرکت چينی با عناوين CATIC، NORINCO و ZIBO به دليل واگذاری غيرقانونی تسليحات نظامی تحريم شده اند. يک مقام امريکايی می گويد: "همه اين تحريم ها به خاطر دادن تسليحات به ايران است." گزارش سيا به کنگره امريکا که سال گذشته علنی شد، نشان می دهد که کمک های موشکی شرکت های چينی به ايران باعث شده "اين کشور به هدف خود برای بی نياز شدن در عرصه توليد موشک های باليستيک نزديک شود
منبع: روز آنلاین

خود زنی

مسعود ده نمکي يکي از چهره هاي شناخته شده انصار حزب الله که خود در دهه گذشته به عنوان بازوي عملياتي گروه هاي فشار در سرکوب دانشجويان و بر هم زدن مراسم مختلف سخنراني اصلاح طلبان و دگر انديشان شناخته مي شد، نسبت به امکان نوشاندن شربت شهادت به محمود احمدي نژاد هشدار داد. ده نمکي در سرمقاله نشريه خود "صبح دو کوهه" نوشت: "براساس يك اصل پليسي كه در هر جنايتي بايد به دنبال كسي بود كه از آن جنايت نفع مي‌برد، نگارنده به اين نتيجه رسيده است كه شهادت احمدي‌نژاد منافع همه رانت خواران و پشت پرده‌هاي جريانات مافياي قدرت و ثروت و سياست و حتي بانيان بازي‌هاي منطقه‌اي و جهاني مانند صلح خاورميانه و يا خاورميانه بزرگ را تامين مي‌كند و در اين بلبشو احمدي‌نژاد با به‌ هم ريختن قواعد خاص مناسبات حفاظتي مسوولين و مردم در آستانه تهديدات جدي قرارمي گيرد. البته حقير بر اين باور است كه حكومت مدعي عدالت بايد علي‌وار بماند، حتي اگر شهادت آخر اين راه باشد، چرا كه سعادت ما در شهادت ماست، حتي اگر نتوانيم به همه آنچه كه گفتيم عمل كنيم و مگر علي [ع] توانست جامعه آرماني خود را بسازد." اين در حالي است که حفاظت از شخصيت هاي سياسي در ايران بر عهده سپاه ويژه اي است که تحت نظر رهبر جمهوري اسلامي قرار دارد. شايعه انتخاباتي: مسعود ده نمکي که از اعضاي سرشناس گروه موسوم به لباس شخصي ها است، در دهه گذشته در بسياري از حوادث ناگوار نقش داشته است. بسياري از دانشجويان،اصلاح طلبان و دگر انديشان چهره او را در ميان کساني که در دهه گذشته سخنراني ها و تجمع هاي دانشگاهي را با حمايت برخي از نهادهاي شناخته شده نظامي، بر هم مي زدند، به خاطر دارند. با اين حال او هيچ گاه مورد بازخواست نهادهاي امنيتي کشور قرار نگرفته و همواره به طور آزادانه به فعاليت هاي خود ادامه داده است. حالا همين آقاي ده نمکي، اکنون بار ديگر به ميدان آمده و به دنبال اوج گيري انتقاد نسبت به اقدامات احمدي نژاد، که بيشتر از سوي برخي از گروه هاي اصولگرا ابراز مي شود، نسبت به احتمال مرگ احمدي نژاد هشدار داده است. ده نمکي در سرمقاله شماره اخير نشريه خود،مي نويسد: "رنجوري رانت خواران سياسي و اقتصادي هر دو جريان سياسي كشور و كوتاه شدن دست بسياري و البته نه همه‌ آنها از موقعيت‌هاي ويژه و بهره مندي از ميلياردها دلار درآمد نامشروع، وام‌هاي كم ‌بهره و ويژه، صف بلند بالايي از دشمنان و بدخواهان را در برابر احمدي‌نژاد ايجاد كرده است. تا جايي كه احمدي‌نژاد به زبان آمده و مي‌گويد ياران انقلاب در برابر عدالت مقاومت مي‌كنند. ورود او به حوزه رقابت سياسي تقسيم شده از قبل و پيروزي او، جريانات سياسي و رقبا و رفقا را علي رغم تضادهاي سنتي در يك جبهه قرار داده است." او هم چنين با اشاره به اظهارات اخير احمدي نژاد که خواستار حذف اسرائيل از نقشه خاور ميانه شده و بازتاب هاي بسيار منفي آن در سرنوشت بحران هسته اي کشور نوشته است: "مواضع ضد صهيونيستي احمدي نژاد در چند روز اخير و آن هم در مجامع بين المللي و در شرايطي كه دنياي ظلم و جور و حتي سران آمريكايي در قرباني كردن ملت فلسطين و تقسيم غنايم، تفاهم آشكار دارند مي‌رود تا صهيونيست‌ها را كه قرنهاست با فتنه انگيزي در بسياري از رفتارهاي تروريستي و حتي قتل خود يهودي‌ها براي جريان سازي يد طولايي دارند به چاره انديشي جدي در برابر اين سخنان وادار كند." ده نمکي هم چنين نوشته: "براساس يك اصل پليسي كه در هر جنايتي بايد به دنبال كسي بود كه از آن جنايت نفع مي‌برد نگارنده به اين نتيجه رسيده است كه شهادت احمدي‌نژاد منافع همه رانت خواران و پشت پرده‌هاي جريانات مافياي قدرت و ثروت و سياست و حتي بانيان بازي‌هاي منطقه‌اي و جهاني مانند صلح خاورميانه و يا خاورميانه بزرگ را تامين مي‌كند و در اين بلبشو احمدي‌نژاد با به‌هم ريختن قواعد خاص مناسبات حفاظتي مسوولين و مردم در آستانه تهديدات جدي قرار مي گيرد." کدام حريم ممنوعه: در سال هاي نخست پس از انقلاب، محمد علي رجايي دومين رييس جمهور جمهوري اسلامي در انفجار دفتر نخست وزيري در هشت شهريور سال شصت جان خود را از دست داد، اما پس از او و در دو دهه گذشته دو رييس جمهور بعدي سيد علي خامنه اي و اکبر هاشمي رفسنجاني هيچ گاه مورد تهديد هاي جدي امنيتي قرار نگرفتند. ماجراي تيراندازي به هاشمي در جريان سخنراني او در سالروز پيروزي انقلاب نيز اگر چه در روز هاي نخست بازتاب هاي رسانه اي داشت اما بعدها مورد ترديد هاي اساسي قرار گرفت. محمد خاتمي اما پس از پيروزي در برابر رقيب پر قدرتش بارها از سوي مخالفانش مورد تهديد قرار گرفت. در همان نخستين روز هاي آغاز به کار دولت خاتمي، عباس واعظ طبسي توليت آستان قدس رضوي و از روحانيان قدرتمند در سخناني اعلام کرد که: "امروز برخي براي اينکه بتوانند کرسي حکومت را ولو براي يک ماه يا چند روز تسخير کنند، برخورد منافقانه دارند." کار حتا به جايي کشيد که يکي از اعضاي تيم حفاظت خاتمي، براي گرفتن فتواي شرعي قتل او به نزد مرجع تقليد خود رفته و از او در خواست فتواي شرعي کرده بود. با اين حال خاتمي با آنکه تحت فشار خشونت طلب ترين لايه هاي حکومت قرار داشت، توانست دو دوره رياست جمهوري خود را به پايان ببرد. در آستانه انتخابات رياست جمهوري اخير، اما يکي از محورهاي تبليغاتي ستاد هاي انتخاباتي احمدي نژاد استفاده از احساس مظلوم پرستي ايرانيان بود، و حتي خود احمدي نژاد هم در عرصه انتخابات بر اين نکته در همه سخنراني هايش پاي مي فشرد. او حتا در تبليغات تلويزيوني خود ادعاهاي عجيبي چون قطع برق در استان هاي کشور همزمان با پخش برنامه هاي تبليغي اش در تلويزيون را مطرح کرد، اما اين ادعا تنها ساعتي بعد تکذيب و معلوم شد که در ساعات مورد ادعاي او برق هيچ کجاي کشور قطع نبوده است. او همچنين بارها ادعا کرد که پا در حريم ممنوعه قدرت گذاشته و تخريب سازماندهي شده اي بر عليه او آغاز شده است. با اين حال نتيجه انتخابات همان شد که احمدي نژاد در انتظارش بود. افکار عمومي هنوز سخن او را از ياد نبرده اند که مي گفت: "اتفاقات روزهاي آينده، معادله انتخابات را بر هم مي زند." احمدي نژاد اندکي بعد بر اثر همان "اتفاقات روز هاي آينده" به کاخ رياست جمهوري راه پيدا کرد و هنگام تفويض حکم رياست جمهوري، دست عالي ترين مقام جمهوري اسلامي را به نشانه قدر شناسي از اعتماد قدرتمند ترين روحاني ايراني بوسيد. فرافکني يا مظلوم نمايي: اول بار روزنامه کيهان در مورد احتمال ترور رييس جمهور"منتخب" مطلب نوشت. انتشار اخبار اين چنيني اندکي بعد و با آغاز به کار کابينه جديد از صفحه رسانه هاي هوادار رييس دولت رخت بر بست. اگر چه بسياري بر اين عقيده اند که قدرت در ايران يکدست شده، اما همين يکدستي شکاف ميان طيف گسترده راستگرايان را تشديد کرده است. انتصاب هاي احمدي نژاد، موج جديدي از انتقادات را نسبت به وي بر انگيخت. انتقاد کنندگان، سرشناسترين هم پيمانان پيشين احمدي نژاد هستند. به استناد اخبار و گزارشات روزنامه ها، تنها بعد از گذشت سه ماه از آغاز به کار دولت جديد، ابتدا مشاوران احمدي نژاد با احضار گسترده خبرنگاران، از طريق برخي نهادهاي امنيتي، در صدد فرونشاندن موج انتقادها بر آمدند؛ اما موج انتقادها نسبت به رييس دولت نه تنها فرو ننشست بلکه به دنبال اظهارات او در باره حذف اسرائيل از نقشه خاورميانه ابعاد بين المللي هم به خود گرفت. در واقع هزينه سخنان غير ديپلماتيک احمدي نژاد براي جمهوري اسلامي آن قدر بود که حتا نارضايتي عاليترين مقامات را هم به دنبال داشت. و حالا برخي بر اين باورند که: "امنيت احمدي نژاد تضمين شده است، مگر اينکه کساني که او را آورده اند، خود تصميم به بردنش گرفته باشند." حال با توجه به آنکه حفاظت از شخصيت ها در ايران بر عهده نيروه هاي ويژه سپاه حفاظت از شخصيت هاست، ماجراي مرگ يکي از محافظان احمدي نژاد در سيستان و بلوچستان، گمان هاي مختلفي را موجب شده است. به ويژه آنکه هنوز هيچ گزارش موثقي از چگونگي اين حادثه منتشر نشده است. وزير اطلاعات هم اعلام کرده است که اين درگيري تعمدي نبوده و کسي قصد نداشته است رييس دولت را مورد حمله قرار بدهد. با اين همه رسانه هاي نزديک به احمدي نژاد در روز هاي پس از حادثه تلاش کردند با پر ابهام جلوه دادن اين موضوع، بار ديگر احساس مظلوم پرستي افکار عمومي را بر انگيزند. حالا سرمقاله اخير مسعود ده نمکي اگر چه مي تواند در ادامه همين جنگ تبليغاتي هواداران رييس دولت جديد، تفسير شود، اما به هر حال ابهامات تازه اي را هم دربرابر تحليبل گران قرار داده است. برخي مي گويند: "شايد ده نمکي يک بار ديگر کليد پروژه اي را زده باشد که بهترين عنوانش خودزني است
منبع: روز آنلاین

برره

بازتاب يک سريال ايراني دررويترز
کريستين اليور
هر شب ساعت هشت مردم ايران به تماشاي مجموعه تلويزيوني "شب هاي برره" که به وضوح واقعيات جمهوري اسلامي را به تصوير مي کشد، مي نشينند. بازار تجريش که معمولاً مملو از مشتري است، به طرز وهم انگيزي خلوت مي شود و فروشندگان محو در تماشاي مجموعه مي شوند. اين سريال کمدي هفتاد سال قبل در روستاي کوچک برره اتفاق مي افتد، اما مردم ايران معتقدند که بخشداران فاسد، انتخابات تقلبي و گروه حمايت از حقوق زنان، مدل هاي کوچکي از ايران امروز هستند. برره حتي غذاي اصلي خود را که نخود است، "غني" مي کند و اين خود تشابهي آشکار با برنامه غني سازي اورانيوم ايران دارد. احمد اسلامي به گروه سبزي فروشاني که مشغول تماشاي سريال هستند، مي پيوندد. او مي گويد: "اين برنامه واقعاً قشنگ است. همه جمهوري اسلامي در اين برنامه نشان داده مي شود." اين قسمت از مجموعه، دار و دسته حريص بخشداران را نشان مي دهد که مشغول تقسيم بودجه برره هستند. مردم طمعکار برره نيز براي به جيب زدن پول نقد طرح هاي غيرقابل اجرا ارائه مي دهند. تنها کسي که به حق سزاوار کمک است، مرد جواني است که به وام ازدواج نياز دارد. اما مرتباً مورد بي اعتنايي مسوولان قرار مي گيرد و به او گفته مي شود که سال بعد بيايد. آقاي اسلامي سري تکان مي دهد و مي گويد: "طفلکي". اما مسوولان قبل از آنکه کمکي به کسي بکنند، "کميسيون" خود را برمي چينند. خسرو يکي ديگر از بينندگان پر و پا قرص اين مجموعه مي گويد: "چند وقت پيش برره اي ها در روستا انتخابات داشتند. آنها رشوه مي دادند و به مردم قول مي دادند که اگر انتخاب شوند، به آنها پول مي دهند. دو تا از کانديداها دقيقاً رفسنجاني و کروبي بودند." يکي از شخصيت هاي مورد علاقه اين مجموعه ژاندارم بداخلاق شهر است که به روستاييان وحشت زده با فرياد دستور مي دهد. اين ژاندارم همچنين مسئول سانسور روزنامه برره است. مجموعه برره به شدت از حق ايران براي در اختيار داشتن فناوري هسته اي حمايت مي کند و از اروپاييان به خاطر حمايت از غني سازي اورانيوم در خارج از ايران انتقاد مي کند. يک انگليسي- امريکايي که نماد دو رنگي غرب در برابر ايرانيان است، روستاييان را قانع مي کند که به او اجازه دهند نخودهاي آنها را در خارج از روستا غني کند. او نخودها را با خيس کردن در آب باد مي اندازد، سپس به دو برابر قيمت به خود روستاييان مي فروشد. روستاييان متوجه مي شوند که اين خارجي سر آنها کلاه مي گذارد. مجموعه "برره" به مسائل اجتماعي نيز مي پردازد. اين روستا که به "بالا برره" و "پايين برره" تقسيم شده است، طبقات اجتماعي شهر تهران را به تصوير مي کشد. مريم که معلم است، مي گويد: "بالا برره اي ها آدم هاي خنده داري هستند، چون که قيافه مي گيرند و سعي مي کنند در ميان صحبت هاي فارسي شان انگليسي قاطي کنند، اما مرتب اشتباه مي کنند." تحقيقات نشان مي دهد که اين برنامه مخاطبان بسياري را جذب کرده است و تقريباًً نود درصد مردم ايران اين برنامه را تماشا مي کنند. اما در عين حال گفته مي شود که برخي از بينندگان انتقاد کرده اند که اين برنامه به اصول اخلاقي روستاييان توهين مي کند و افراد برجسته اي مانند شاعران را تحقير مي نمايد. شاعر برره که همجنس گراست، ممنوعيت کشوري را که در آن همجنس گرايي ممنوع است، مي شکند.
منبع: روز آنلاین

تشکر از احمدی نژاد

نگاه نيويورک تايمز به اظهارات رييس جمهور ايران
تامس فریدمن
مايلم از رئيس جمهوري ايران به خاطر سخناني که در مورد "افسانه" بودن يهودکشي ايراد کردند، تشکر کنم. رهبران امروز دنيا نه تنها در مورد يهودکشي بلکه در مورد انزجار خود از يهوديان و سرشت واقعي نظام هاي خود، با اين صداقت سخن نمي گويند. اما اينکه ايران يک "دموکراسي" اسلامي است و احمدي نژاد نيز با آراي مردمي انتخاب شده، يک افسانه است! او منتخب مردم است، اما پس از آنکه همه روزنامه هاي اصلاح طلب بسته شد و جناح ها و کانديداهاي رقيب توسط روحانيون غيرمنتخبي که همه کاره حکومت اند، از عرصه رقابت بيرون رانده شدند. بنابراين مي توان گفت احمدي نژاد کسي نيست جز شاهي که با داشتن چند صندوق تقلبي رأي، تاج روحانيون را به سر گذاشته است. روحانيون در ميان جوانان ايران محبوب نيستند. احمدي نژاد هفته گذشته با منع موسيقي غربي در راديو و تلويزيون دولتي، چهره واقعي اين افسانه را به تصوير کشيد. به علاوه، منع موسيقي يا ادبيات معيني توسط يک حکومت به اين معناست که اين حکومت ديگر نمي تواند جوانان خود را کنترل و به آنها اعتماد کند تا خود قضاوت" صحيح" داشته باشند. در اين جاست که اين حکومت خود را موظف مي داند براي جوانان تصميم گيري کند. ايران جمعيتي پرانرژي و تحصيل کرده دارد، اما قابليت هاي ايرانيان در زمينه نوآوري و شناخت کامل استعدادهاي خود، از زمان پيروزي انقلاب اسلامي تاکنون هدر رفته است. به جز نفت، مشهورترين صادرات ايران، امروز فرش و پسته است، يعني همان صادرات سال 1979 که روحانيون به قدرت رسيدند. جاي تأسف است که جوانان ايران که قاعدتا به اندازه جوانان هند و چين بااستعداد هستند، فرصتي براي بروز استعدادهاي خود ندارند. ايران خود را محدود به فروش منابع طبيعي به هند و چين کرده است. اين امر باعث شده است که جوانان هند و چين بتوانند آينده خود را رقم بزنند، اما جوانان ايران همچنان غرق در گذشته اند. واقعيت اين است که اگر ايران به سلاح اتمي دست پيدا کند، تهديدي براي جهان خواهد بود. در عين حال مشکل اينجاست که ايران به قدري پول نفت دارد که مي تواند آن را در اختيار اروپاييان قرار دهد و ديگر نگران نباشد که با ممانعت از توقف برنامه هسته اي خود، تحريم هاي جدي از سوي اروپاييان بر ايران اعمال شود. گال لافت کارشناس انرژي در موسسه بررسي امنيت جهاني مي گويد: "غرب نفوذ خود را از دست داده است." اروپا وابسته به نفت ايران و خريد کالاهاي اروپايي توسط ايران است. به علاوه، حکومت ايران در حوزه ديپلماسي نفت بسيار هوشمندانه عمل کرده است. لافت مي افزايد: "بعد از هجوم نظامي امريکا به افغانستان و عراق، ايرانيان دريافتند که به سياست بيمه نياز دارند. بنابراين آنها دو کار انجام دادند: تمرکز خود را بر روي ساخت بمب گذاشتند و با يک سوم جمعيت جهان يعني هند و چين قرارداد گازي منعقد کردند." از اين رو بسيار بعيد است که چين اجازه دهد شوراي امنيت، ايران را تحريم کند. اما رفتار جسورانه ايران تا چه زمان ادامه خواهد داشت و دلارهاي نفتي حق السکوت چند متحد ديگر امريکا خواهد بود؟ آيا وقت آن نرسيده است که امريکا و جهان وابستگي خود را به نفت کاهش دهند؟

Sunday, December 25, 2005

ابراهیم نبوی

بنا به انتخاب مجله تایم احمدی نژاد جزو مردان برگزیده سال 2005 قرار گرفت. به همین دلیل قرار است اسمش را از این پس بگذاریم محمود 2005 ، ظاهرا مجله تایم هر سال اسامی افرادی که زیادی سروصدا می کنند به عنوان مرد سال انتخاب می کند. در معرفی احمدی نژاد مجله تایم نوشته است: «آهنگر زاده ای که پژوی مدل سی سال پیش خود را سوار می شود.» ... مثل چهل سال پیش فکر می کند، اطلاعاتش از جهان مربوط به پنجاه سال پیش است و قرار است اقتصاد ایران را به شصت سال پیش برگرداند، تا کسانی که هفتاد سال پیش به دنیا آمده اند آرزو کنند که کاش هشتاد سال قبل زندگی می کردند. شبکه کروبی: داستان شبکه صبا بیخ پیدا کرد. این آقای کروبی و بهروز افخمی فکر می کنند ساده است که از دبی برای ایران برنامه پخش کنی، حواس شان نیست که دبی هم بالاخره زیر بلیط امت شهیدپرور است. حتی در اروپا هم پخش برنامه تلویزیونی مخالف نظر جمهوری اسلامی به همین سادگی نیست. البته خودشان یواش یواش راهش را پیدا می کنند. فعلا که اماراتی ها با پخش برنامه شبکه صبا مخالفت کرده اند و پای قضیه در هواست، شاید از امروز گشایشی بشود. زریبافان و باجناقان: سخنگوی شورای نگهبان بعد از سه ماه اعلام کرد که این شورا با ممنوعیت دو شغله بودن اعضای شورای شهر موافق است. به نظر می رسد که تا زمانی که حکم ممنوعیت زریبافان و سایر اعضای شورای مذکور قطعی بشود، هم دوره شورای شهر تمام شود و هم دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد. از طرف دیگر همزمان با بحث لایحه بودجه، با تصمیم احمدی نژاد، وزیران کابینه از اظهارنظر درباره لایحه بودجه منع شدند. ظاهرا احمدی نژاد موارد دیگری را هم برای وزرا منع کرده است:- وزرا حق ندارند از این به بعد بیشتر از سه دقیقه در دستشویی بمانند، در غیر این صورت باید استعفا بدهند و به جای آنها زریبافان وزیر بشود.- وزرا حق ندارند از این به بعد بدون نظر رئیس جمهور خانه کسی مهمانی بروند و اگر بخواهند بروند قبل از رفتن به مهمانی حتما باید دلیل آنرا کتبا به رئیس جمهور اعلام کنند.- وزرا حق ندارند از این به بعد موقعی که پشت کامیون گیر کردند، بوق بزنند بلکه باید چراغ بزنند تا جنبه نورانی دولت نیز حفظ شود.- وزرا موظفند هر وقت غذای شان را خوردند بگویند خدا را شکر سیر شدیم. مبارزه با فساد، مدل هندی: دیروز صبح هندی ها تصمیم گرفتند با فساد اقتصادی در مجلس هند مبارزه کنند، دیروز ظهر پرونده تشکیل شد، دیروز عصر نمایندگانی که دچار فساد اقتصادی بودند، معرفی و مجبور به استعفا شدند و دیشب مجلس هند به دلیل دریافت رشوه توسط 11 نماینده تعطیل شد.اوایل تابستان در ایران تصمیم گرفته شد که با فساد اقتصادی مبارزه شود، مفسدین اقتصادی مجلس از مفسدین اقتصادی دولت خواستند تا به مفسدین اقتصادی قوه قضائیه فشار بیاورد تا لیست مفسدین اقتصادی را منتشر کند. در اوایل پائیز قرار شد که مبارزه با فساد اقتصادی جدی گرفته شود و سه قوه در این مورد بحث کنند. در اوایل زمستان فهرست مفسدین اقتصادی تهیه شد و برای انتشار نهایی در اختیار کلیه مفسدین اقتصادی قرار گرفت، تا در مورد آن تصمیم گرفته شود. در اوایل بهار سال بعد مفسدین اقتصادی موفق شدند در اقدامات سه ماهه خود به کلیه کسانی که فساد اقتصادی نداشتند رشوه های کافی را بدهند تا فهرست رقبای فاسدشان منتشر شود. در تابستان سال بعد....( این داستان الی الابد ادامه دارد.) یا توسری یا توسری ملت ایران هم ملت باحالی هستند، اگر احمدی نژاد اعلام کند که از فردا مردم باید روزی سه بار بیایند توی خیابان تا مامورین با چماق توی سر آنها بزنند، مردم از رئیس جمهور درخواست می کنند که برنامه را جوری تنظیم کنند که مهمانی شب مردم به هم نخورد. براساس اطلاعات واصله مصرف مشروبات الکلی همچنان در حد استاندارد ایرانی مانده و براساس اعلام مسوولان نیروی انتظامی به سلامتی احمدی نژاد مصرف الکل در هشت ماه اول سالجاری افزایش شدید داشته است. فقط قرار است که از این به بعد در مهمانی ها به جای موسیقی غربی موسیقی « گل پری جون، بعله» و « اندک اندک جمع مستان می رسند» پخش شود که هم میهمانی به هم نخورد، هم کیان [...] حفظ شود. پیروزی های اخیر ایران: من نمی دانم چرا ما ایرانی ها هر کاری را که بقیه می کنند جزو پیروزی های خودمان محسوب می کنیم. حجت الاسلام دعاگو گفت: « انتخابات عراق، فتح المبینی دیگر بود.» آگاهان خاطر نشان کردند که در عملیات فتح المبین عراقی ها شکست خوردند. از سوی دیگر وب سایت بازتاب خبر محاکمه یک واسطه هلندی سلاح های شیمیایی در دادگاه لاهه را « پیروزی بزرگ جمهوری اسلامی» خواند. سایت بازتاب همچنین در مورد موضع گیری های آیت الله سیستانی در انتخابات عراق نوشت: « جهان مبهوت تیزهوشی و تدبیر مرجعیت شیعه.» البته آگاهان تذکر دادند که اکثر مراجع شیعه در مورد عراق نظرات شان با آیت الله سیستانی فرق می کند. به ایران حمله می کنیم: این دیپلمات ها هم واقعا آدمهای نامردی هستند، این همه با احمدی نژاد تلفنی حرف زدند، حالا دارند علیه او توطئه می کنند، حداقل به این فکر نمی کنند که یارو کلی پول تلفن داده است. بنا به گزارش ویژه ایرانیوز، رئیس سیا در جریان دیدار با رجب طیب اردوغان اعلام کرد که آمریکا در سال 2006 به ایران حمله می کند و از وی خواست با آمریکا هم پیمان شود. رئیس سیا جوری با اردوغان حرف زد، انگار که قبلا با هم همپیمان نبودند. ظاهرا دولت های عربستان سعودی، اردن، عمان و پاکستان هم در هفته گذشته در جریان این خبر گذاشته شدند. ظاهرا در ملاقات احمدی نژاد و ملک عبدالله هم که بدون حضور مترجم صورت گرفت، ملک عبدالله بیچاره همین موضوع را داشت به زبان عربی به احمدی نژاد می گفت، اما احمدی نژاد که زبان عربی بلد نبود، اما گفته بود که حرف های او را می فهمد، متوجه نمی شد و فکر می کرد ملک عبدالله دارد از هوش سرشارش تعریف می کند. ظاهرا این کلمات بین ملک عبدالله و احمدی نژاد در جریان کنفرانس سران کشورهای اسلامی رد و بدل شده است.ملک عبدالله: محمود! اوضاع خطری یه، آمریکا می خواد تا چند ماه دیگه به شما حمله کنه، به منم خبرش رو دادن، جون مادرت، جون هاشمی، حواست باشه!( احمدی نژاد از جملات ملک عبدالله فقط متوجه معنی کلمات آمریکا، مادر و هاشمی شد.)احمدی نژاد در پاسخ گفت: قربونت عبدالله جان! ما هم با آمریکا مخالفیم و مثل شما با آمریکا می جنگیم، مادر هم حالش خوبه و به من گفته به جاش زیارت کنم، هاشمی هم کارش تمومه و من اسمش رو در لیست مفسدین اقتصادی اعلام می کن.ملک عبدالله: می خوای بگم مترجم بیاد که متوجه بشی چی می گم؟ قضیه حتی از اسرائیل و اسلام هم برای شما مهم تره.احمدی نژاد: من از شما ممنونم و فکر می کنم مردم برای این به من رای دادند که ما با اسرائیل بجنگیم و اسلام رو حفظ کنیم.ملک عبدالله: من واقعا نگرانم، چون وقتی آمریکا به شما حمله کنه هیچ کشور اسلامی پشت سر شما نمی ایسته، می فهمی چی می گم؟احمدی نژاد: دستت درد نکنه، من هم از شما دعوت می کنم بیایید ایران و جمکران و حرم امام رضا رو زیارت کنید، تا به امید خدا من هم دفعه بعد با خانواده خدمت برسم.ملک عبدالله: من فکر می کنم که تو متوجه حرف های من نشدی، قضیه خطرناکه، بگذار بگم مترجم خودمون که نزدیک دوربین تلویزیون ایستاده بیاد و قضیه حمله آمریکا رو برات ترجمه کنه.احمدی نژاد: متوجه هستم، شما می خوای تلویزیون تصویر من و شما رو پخش کنه که امت اسلام وحدت ما رو ببینن، بریم جلوی دوربین داره تصویر ما رو پخش می کنه. این دوربین ها چنده؟ملک عبدالله در این لحظه عاصی می شود و احمدی نژاد را رها می کند و می رود.این احزاب ایرانی: آقا من سالها بود که این حق شناس را ندیده بودم، عکسش را دیدم، یک کلاه خوشگل گذاشته بود و کلی تیپ زده بود. زمانی با هم همکار بودیم. همیشه معلوم بود که یک چیز مهمی می شود. آقای حق شناس دیروز گفت: « در این سالها احزابی داشته ایم که فقط سر بوده اند و دست و پا نداشته اند.» آگاهان احزاب دیگری را معرفی کردند که آنها هم دچار نقائصی تقریبا مشابه بودند.- ما احزابی داریم که فقط دست دارند، ولی سر و پا ندارند، مثل حزب آبادگران.- ما احزابی داریم که فقط سر دارند و هیچ عضوی ندارند، مثل حزب کارگزاران.- ما احزابی داریم که فقط شکم دارند ولی دست و پا و سر ندارند، مثل حزب موتلفه.- ما احزابی داریم که فقط تیپ دارند و چیز دیگری ندارند، مثل حزب همبستگی.- ما احزابی داریم که فقط قلب دارند و مغز و سر و دست و پا ندارند، مثل دفتر تحکیم وحدت.- ما احزابی داریم که فقط دهان و دست دارند و گوش و مغز و پا و چشم ندارند، مثل ایثارگران.- ما احزابی داریم که عینک و سمعک دارند و اعضای شان سالهاست کار نمی کند، مثل جبهه ملی.- ما احزابی داریم که فقط اسم دارند و چیز دیگری ندارند، مثل حزب ملت ایران.- ما احزابی داریم که قبلا دست و پا داشتند، اما فعلا فقط رو دارند، مثل حزب توده ایران.- ما احزابی داریم که فکر می کنند وجود دارند، مثل حزب مشارکت.و ما احزاب زیادی داریم.*ترور حداد عادل: طرح ترور حداد عادل کشف شد و عوامل آن دستگیر و به دلیل نقص عقل روانه تیمارستان شدند. عوامل دستگیر شده دلایل زیر را برای ترور حداد عادل ذکر کردند.اول: چون خانه شان نزدیک به خانه حدادعادل بود و هیچ کس دیگری را نمی شناختند، تصمیم به ترور وی گرفته بودند.دوم: تروریست ها سالها بود که روزنامه نخوانده بودند و در جریان اخبار نبودند.سوم: تروریست ها از سالها پیش چهار گلوله اضافی داشتند که می خواستند از شر آن راحت شوند.چهارم: تروریست ها از اعضای مجاهدین خلق بودند و طبعا نمی دانستند قرار است چه کسی را ترور کنند.پنجم: تروریست ها می خواستند مرتضوی را ترور کنند، منتهی چون چشم شان ضعیف بود وی را با حداد عادل تشخیص ندادند.ششم: می خواستند یک کار پیش پاافتاده بکنند که هیچ کس متوجه آن نشود.
یک سوم وزیر خارجه چقدر می شود؟به نظر شما حساب چیز مهمی است؟ و آیا لازم است آدم وقتی یک حرفی می زند حرفش معنی داشته باشد یا بهتر است هر چیزی که خواست بگوید؟ حاج منوچ، معروف به منوچهر متکی، یکی از کسانی که مدتی است در وزارتخارجه کار می کند، گفت: بیش از 400 شرکت که عمدتا غربی و یک سوم آنها آلمانی هستند در تجهیز عراق به جنگ افزارهای مختلف شیمیایی، سهیم بودند. وزیر خارجه گفت 25 شرکت آمریکایی، 15 شرکت آلمانی، 10 شرکت انگلیسی، سه شرکت هلندی و دو شرکت فرانسوی در تامین تجهیزات و مواد اولیه تولید گازهای سارین و اعصاب به رژیم صدام کمک می کردند.توضیح اول: یک سوم 400 شرکت می شود حدود 133 شرکت، نه 15 شرکت.توضیح دوم: با توجه به اینکه ملیت 52 شرکت معلوم شده و از این میان 15 شرکت آلمانی هستند و بنا به گفته متکی یک سوم شرکت ها آلمانی بودند، اعلام می شود که 15 یک سوم 52 نیست.توضیح سوم: اصولا وزارتخارجه باید تلاش کند حرف های منطقی بزند.همزمان با همین موضوع آصفی اعلام کرد: « اروپا با منطق با ایران روبرو شود، نه با فشار» اسلام پیروز است: من پیش بینی می کنم اگر یک سال دیگر احمدی نژاد رئیس جمهور ایران باشد و هر هفته حداقل سه بار علیه اسرائیل سخنرانی کند و در مورد مسائل ایران نظر بدهد، تعداد مسلمانان فرانسه، انگلیس و آلمان تا سال دیگر به مرز ده میلیون می رسد، البته در حال حاضر این تعداد 12 میلیون است. یک وب سایت اینترنتی اعلام کرد که در سال گذشته قریب 1000 نفر در آلمان مسلمان شده اند. اما سه روز قبل شبکه تلویزیونی تی وی 5 اعلام کرد که در سال گذشته 10 هزار مسلمان مراکشی در فرانسه مسیحی شده اند. به نظر من اگر همین طوری پیش برود تا حدود صد هزار سال دیگر همه مردم آلمان مسلمان می شوند، اما در عوض احتمالا تا 180 سال دیگر همه مسلمانان مراکش مسیحی می شوند. فعلا آمار ها همه چیز را نشان می دهد، جز موضوعات اصلی را. بن لادن سکسی: قضیه بن لادن هم دارد شدیدا بی ناموسی می شود. عکسهای نیمه برهنه وفا بن لادن، دختر کارمن و یسلام بن لادن [ اخوی اسامه] که موسیقیدان و مدل عکاسی است، در یک مجله آمریکایی منتشر شد. انصافا خوش قیافه هم هست، به بقیه چیزها کاری نداریم و به ما هم مربوط نیست. این خانم وفا بن لادن که دختریسامه بن لادن است، ترکیبی است از واقعیات دنیای معاصر. مادر بزرگ وفا، مادر کارمن ایرانی است( خانم شیبانی) پدربزرگش، پدر کارمن، سوئیسی است. مادر بزرگ پدری اش، مادر یسلام، اهل سعودی است و پدر بزرگش، پدر یسلام و اسامه بن لادن، اهل یمن است.
آخرین شاهکارهای محمود2005آخرین شاهکارهای احمدی نژاد نیز در دو روز گذشته چنین بوده است. وی توسط موزه هولوکاست دعوت شده تا از کوره های آدم سوزی دیدن کند، ضمنا مطلب زخم کهنه خانم مژگان کاهن را در وب سایت گویا بخوانید. نمایندگان مجلس از احمدی نژاد خواستند لایحه مهر رضا را پس بگیرد. ظاهرا احمدی نژاد می خواست با این لایحه نزد عروس و دامادها محبوبیت کسب کند، که به دلیل اینکه محبوبیت مورد نظر کسب شده است، دیگر این لایحه کاربردی ندارد. براساس اطلاعات واصله به دلیل عدم حضور رئیس جمهور در مراسم افتتاح طرح سوآپ گاز دو میلیارد بودجه مربوط به احداث چادر ویژه افتتاح از بودجه بیت المال هدر رفته است. ظاهرا علت عدم حضور رئیس جمهور در این مراسم این بود که زریبافان دل درد داشت و تعداد دوربین های موجود در مراسم افتتاحیه نیز از دوازده دوربین کمتر بود. کارشناسان اقتصادی اعلام کردند که با این دو میلیارد می شد 250 تا احمدی نژاد را از بازار آزاد خریداری کرد

Saturday, December 24, 2005

تهديد جهانی يا رقابت سياسی داخلی؟

اظهارات خصمانه احمدی نژاد در مورد اسرائيل محکوميت جامعه جهانی را برانگيخته است. اين در حالی است که برخی از تحليلگران مسائل ايران، ديدگاه های وی را تغيير خطرناک موضع بين المللی ايران و برخی ديگر نزاع برای کسب قدرت در درون ساختار سياسی ايران می دانند. مارتين اينديک سفير سابق امريکا در اسرائيل می گويد: " تهديد آقای احمدی نژاد در خصوص محو نام اسرائيل از نقشه جهان بايد جدی گرفته شود. آيا اسرائيل بايد قانع باشد که با به انزوا کشاندن بيشتر ايران، به هدف خود رسيده است؟ مسلماً پاسخی که به ذهن من می رسد، منفی است. " در عين حال نمی توان گفت که نابودی اسرائيل صرفاً ديدگاه و خواسته احمدی نژاد است. آيت الله خامنه ای نيز در ماه سپتامبر اعلام کرد، " جهاد تنها راه مقابله با دشمن صهيونيست است. " گفته می شود توان نظامی ايران محدود است و يارای مقابله با اسرائيل هسته ای را ندارد. اما گزارش موسسه بين المللی مطالعات استراتژيک نشان می دهد که ايران در حال گسترش موشک باليستيک شهاب-3 است و در همين حال اگر به سلاح های اتمی دست پيدا کند، توازن استراتژيک منطقه را به شدت به هم خواهد ريخت. به گفته يک مقام انگليسی، علی رغم اينکه جمهوری اسلامی شعارهای ضدغربی سر می دهد، اما از زمان پيروزی انقلاب سابقه هيچگونه تجاوز به کشورهای ديگر را نداشته است. بنابراين، احمدی نژاد نيز نمی تواند وضعيت نظامی ايران را به ناگاه تغيير دهد و در واقع می توان گفت با وجود شورای عالی امنيت ملی، وی يکی از کسانی است که ساز مخالف می زند. کريم سجادپور تحليلگر گروه بين المللی بحران می گويد: " احمدی نژاد خود را رهبر اسلام گرايی می داند که از جانب توده های مظلوم مسلمان در سرتاسر جهان سخن می گويد. اين در حالی است که مناقشات گسترده ای در ايران بر سر ميزان هرگونه توافق ديپلماتيک در خصوص مسأله هسته ای وجود دارد. نسل جوان تر اصولگرايان که احمدی نژاد به آن تعلق دارد، با اينگونه توافقات مخالف است. در عين حال عملگرايان نيز با اصولگرايان مخالفند. " سجادپور در ادامه می گويد: " شايد احمدی نژاد در تلاش است حمايت مردم را از موضع گيری خود جلب کند. اما بيشتر ايرانيان مطابق خواست او عمل نخواهند کرد. آنها اسرائيل را مشکل اعراب می دانند. حل مسأله بيکاری و بهبود اقتصاد مسائلی هستند که برای مردم ايران اهميت دارند. " يکی از منابع مطلع ايران نيز می گويد: " سخنان احمدی نژاد در مورد اسرائيل مايه خرسندی نومحافظه کاران امريکا، رقبای عرب ما و اسرائيلی ها شده است. اين سخنان کاملاً به ضرر منافع ملی ايران است. "ری تکيه عضو شورای روابط خارجی امريکا می گويد، احمدی نژاد نسبت به واکنش های جهانی " بسيار بی تفاوت " است. با اين وجود، ايران نمی تواند تلاش های خود را در خصوص جذب تجارت و سرمايه گذاری خارجی به ويژه در بخش انرژی ناديده بگيرد. به گفته يکی از مقامات انگليسی، منطقی ترين توجيهی را که می توان برای رفتار احمدی نژاد آورد، ضعف سياست داخلی ايران است. تلاش های وی برای تذهيب انقلاب، مخالفت های شديد محافظه کاران کهنه کار، اصلاح طلبان و اقليت حاکم روحانيون که اداره نهادهای قدرتمند را به عهده دارند، برانگيخته است. اين مقام می افزايد: " احمدی نژاد سعی دارد مذهبی تر از روحانيون باشد. اما او بسيار ساده لوح است. او با عملی نکردن وعده هايی که به مردم عادی داده، بيشترين حمايت خود را از دست داده است. بنابراين مسأله ساختار داخلی ايران مطرح است. اين ايران نيست که در برابر غرب ايستاده، بلکه ايران است که در برابر ايران ايستاده است و اگر به همين روال پيش رود، احتمالاً کل نظام سرنگون خواهد شد

نوبت به خودي ها رسيد

يک سايت خبري نزديک به سران دولت جديد، روز گذشته با انتشار بخش هايي از سخنان مصباح يزدي در همايش "هماهنگي و همدلي نيروهاي انقلاب در موضوع انتخابات خبرگان و بررسي عملکرد خبرگان رهبري" تلاش اين روحاني تندرو و شاگردانش را براي در اختيار گرفتن مجلس خبرگان علني کرد. اين همايش به شکل خصوصي و به ميزباني مصباح يزدي، چندي پيش با سخنراني حسين شريعتمداري، و دو تن از اعضاي شوراي نگهبان و برخي ديگر از شاگردان و همفکران مصباح يزدي در مشهد برگزار شد. سخنان مصباح يزدي در اين همايش، اعلان جنگ به ساير سران جناح راست، تلقي شده است. مصباح در اين سخنراني با "انتقاد شديد از ساير اصولگرايان، خواستار هوشياري نيروهاي انقلاب در مساله انتخابات خبرگان رهبري شد." او همچنين بار ديگر تاکيد کرد که: "فكر نكنيد كه با روي كار آمدن رييس‌جمهور مكتبي همه چيز تمام است، سرچشمه‌هاي قدرت دست ديگران است و در حال مقدمه چيني و مهره چيني هستند تا از آن استفاده كنند. مگر يك نفر تا چه اندازه مي‌تواند مراقب همه باشد؟" همزمان با اعلام جنگ مصباح يزدي، روح الله حسينيان از حاميان سعيد امامي، سکوت خود را شکست و ضمن انتقاد شديد از فضاي 16 سال گذشته، گفت: "متاسفانه حكومتي كه بايد خود مدافع دينداري باشد، اغراق نيست اگر بگوييم مدافع بي ديني شد." همزمان با سخنان حسينيان برخي از شاگردان مصباح با انتشار نامه سر گشاده اي که مخاطب اصلي آن سران جناح راست و بخصوص "نمايندگان اصولگراي مجلس" بودند، هشدار دادند که: "به جاي سنگ اندازي در مسير سياسي دولت با كمي تأمل و انديشه، مسير خود را عوض نموده و به فرمايش رهبر معظم انقلاب مبني بر حمايت از دولت جامه عمل پوشانند." ناظران سياسي معتقدند مجموعه تحرکات راستگرايان افراطي اين بار اهدافي به مراتب مهمتر را هدف قرار داده: فتح مجلس خبرگان. با اين سخنان به نظر مي رسد تسخير مجلس خبرگان و احتمالا تغييراتي در عالي ترين سطح قدرت، عملياتي شده باشد. مصباح و قدرت: اگر چه در هفته هاي اخير بسياري از صاحب نظران و حتي برخي از سران جناح راست از آغاز فعاليت مصباح يزدي و شاگردانش براي ورود به مجلس خبرگان خبر داده بودند، اما وقتي ديروز يک سايت نزديک به محمود احمدي نژاد اقدام به انتشار بخشي از سخنان مصباح يزدي در اجلاسي با عنوان "هماهنگي و همدلي نيروهاي انقلاب در موضوع انتخابات خبرگان و بررسي عملکرد خبرگان رهبري" کرد بسياري به اين نتيجه رسيدند که "مراد" بسياري از نو دولتان تصميم گرفته پرده از فعاليت هاي پنهان خود و شاگردانش براي تسخير مجلس خبرگان رهبري بردارد. اين اقدام در پي آن صورت گرفت که برخي از روحانيان سرشناس نسبت به دور شدن از اصول فکري آيت الله خميني هشدار دادند و اعلام کردند "برخي که هيچ سابقه اي در شکل گيري نظام نداشته اند در صدد به دست گرفتن زمام امور" هستند. "موسسه آموزشي امام خميني" که رياست آن با مصباح است در همان روز ها اقدام به برگزاري نشستي براي شاگردان اين روحاني تندرو در مشهد کرد تا پيش از هر اقدامي از جانب شوراي هماهنگي، که پيران راست در آن حضور دارند، جزييات فتح مجلس خبرگان رهبري را با حضور مراد خود مرور کنند. در اين اجلاس چهار روزه كه پشت درهاي بسته برگزار شد، مصباح يزدي، حسين كعبي و عباسعلي كدخدايي از اعضاي شوراي نگهبان، و حسين شريعتمداري مدير مسئول روزنامه كيهان سخنراني کردند. مصباح يزدي در اختتاميه اين همايش با انتقاد شديد از برخي اصولگرايان، خواستار هوشياري نيروهاي انقلاب در مساله انتخابات خبرگان رهبري شد. او درباره انتخابات سال آينده مجلس خبرگان گفت: "نبايد به ريش نگاه كرد يا به سپيدي مو، بلكه بايد ديد چه كسي بنده خداست. بايد مواظب باشيم اولا خودمان را گول نزنيم و بعد گول تبليغات ديگران را نخوريم. فكر نكنيد كه با روي كار آمدن رييس‌جمهور مكتبي همه چيز تمام است. سرچشمه‌هاي قدرت دست ديگران است و در حال مقدمه چيني و مهره چيني هستند تا از آن استفاده كنند. مگر يك نفر تا چه اندازه مي‌تواند مراقب همه باشد؟ اين من و شماييم كه بايد دقت كنيم شيطان از چه راه‌هايي مي‌تواند در اوضاع مملكت خلل ايجاد كند." مصباح يزدي در ادامه خطاب به شاگردانش گفت: "نقشه‌هايي از چند سال پيش كشيده شده است و كساني كه از آنها به هيچ وجه انتظار نمي‌رفت، گفتند: ولايت فقيه امري زميني است يعني همان حرفي كه منافقين مي‌گفتند در حاليكه امام خميني مي‌فرمود: اين ولايت‌الله است، اين حكم خداست و در صورتي كه ولايت فقيه امضا نكند حكم طاغوت است." وي همچنين گفت: "اين حرف‌ها سرنوشت جامعه را عوض مي‌كند." او ضمن تاکيد بر قرار گرفتن در آستانه امتحاني ديگر گفت: "ما در معرض امتحان هستيم و خداوند خوب مي‌داند كه چگونه امتحان كند. و روح تمامي اين امتحانات اين است كه انسان چقدر بنده خداست. منافق از مومن با اين امتحان مشخص مي‌شود. اما متاسفانه اكثريت، بازنده اين امتحان هستند." مصباح يزدي همچنين تاکيد کرد که: "يا ما بايد ببينيم مردم چه مي‌گويند و همان كار را بكنيم يا اينكه بايد مردم را بر اساس اسلام هشيار نماييم و به حركتشان جهت دهيم." مصباح که از جدي ترين حاميان روحاني احمدي نژاد در انتخابات اخير بود، با انتقاد شديد نسبت به نپذيرفتن احمدي نژاد از سوي اکثريت جناح راست، گفت: "مگر در ايام انتخابات اين گونه نبود؟ اصولگرايان هر روز نظر‌خواهي مي‌كردند كه مشخص كنند چه كسي شانس بيشتري براي راي آوردن دارد و از همان حمايت كنند. آيا اين شد اصولگرايي؟" او سپس به شاگردانش هشدار داد: "فردا اين صحنه به شكل ديگري تكرار خواهد شد. اينها كه اصولگرا هستند اينگونه عمل كردند، ديگران هم كه مشخص است چه مي كنند." او در ادامه با اشاره به تبليغات انتخاباتي افزود: "جمعي از بهترين افرادي كه انسان آرزو داشت مديريت مملكت در دستشان باشد كانديدا شدند، اما بنده به ياد ندارم در بين همين اصولگرايان كسي گفته باشد من وقتي رييس‌جمهور شدم از ارزشهاي انقلابي حمايت مي‌كنم.گويي دستور بود كه تبليغات سكولار داشته باشند. كسي كه براي چهار تا راي بيشتر از فرقه ضاله حمايت مي‌كند آيا براي شما چيزي از اسلام باقي خواهد گذاشت؟" رهبر راستگرايان افراطي هم چنين خطاب به شاگردانش تاکيد کرد که دست از خوشبيني بردارند و تا فتح مجلس خبرگان پيش بروند: "اينجا كه شما ايستاده‌ايد جاي خوش‌بيني نيست، بلكه جاي تيزبيني است. با ايمان به خدا محكم بايستيد واز تهديدهاي شارون بي‌شعور و بوش گاوچران نهراسيد." بازگشت حسينيان: همزمان با اجلاس شاگردان مصباح يزدي، روح الله حسينيان از شاگردان قديمي مصباح يزدي و دوست صميمي سعيد امامي هم پس از مدتها سکوت و فعاليت پشت پرده با حضور در "همايش روايت وحدت"، جنگ را هويت ساز معرفي کرد. او ضمن انتقاد از دولت هاي خاتمي و هاشمي، برخي از روحانيان را به همسويي با "جريان ضديت با ارزش ها" متهم کرد. حسينيان که نامش پس از افشاي قتل هاي زنجيره اي در پاييز 77 بر سر زبان ها افتاد، يکي از اعضاي حلقه حقاني است که حضور مداومش در وزارت اطلاعات دوره فلاحيان به عنوان نماينده قوه قضاييه، دوستي عميق او با سعيد امامي را به دنبال داشت. او از معدود چهرهاي پشت پرده امنيتي بود که در شامگاه نيمه دي ماه 77 و ساعتي پس از انتشار اعلاميه وزارت اطلاعات در پذيرفتن مسوليت قتل ها توسط "عناصر خودسر" اين وزارتخانه با حضور در "برنامه تلويزيوني چراغ" به دفاع از آمران و عاملان قتل ها پرداخت. حسينيان دو سال پياپي در سخنراني هاي رسمي و علني از سعيد امامي به عنوان شهيد نظام نام برد. سکوت او اما زماني آغاز شد که قرار شد تا پرونده اين قتل ها مسکوت بماند. اگر چه در ماه هاي اخير برخي از دوستان صميمي و هم مدرسه اي هاي حسينيان در مدرسه حقاني بار ديگر در مناصب حساس قرار گرفته اند، اما او تنها چند روز پيش بارديگر سکوت خود را شکست. حسينيان که رياست مرکز اسناد انقلاب اسلامي را بر عهده دارد در دور تازه سخنانش گفت: "علت اينكه ده‌ها شبكه ماهواره اي و راديويي برعليه مذهب و فرهنگ ايران فعاليت مي كنند اين است كه مي‌كوشند تا ملت ما را از درون بپوسانند." او در تحليل ريشه بحران هويتي و فرهنگي امروز گفت: "ريشه اين بحران به بعد از جنگ برمي‌گردد، زيرا جنگ خودهويت‌ساز بود و اين هويت و فرهنگ عرفاني در تمامي خانواده‌ها نفوذ پيدا كرده بود، اما پس از جنگ هنگامي كه بر طبل دنياطلبي كوبيده شد يك گسست فرهنگي نسبت به هويت ديني ايجاد شد." او با انتقاد از دولت خاتمي افزود: "پس از دوم خرداد بر اين طبل بيشتر كوبيدند و علاوه بر آن بر ساز اين حركت هم دميده شد." حسينيان اما تنها به انتقاد از دولت ها بسنده نکرد و کل حکومت را به خاطر مدارا با منتقدان مورد نکوهش قرار داده و گفت: "متأسفانه حكومتي كه بايد خود مدافع دينداري باشد، اغراق نيست اگر بگوييم مدافع بي ديني شد." او ضمن انتقاد از آزادي هاي نسبي زنان و بخصوص نوع پوشش ايشان، مسولان دولت پيشين را به باد انتقاد گرفت.اما نکته اصلي سخنان او همان انتقاد شديدي بود که مصباح يزدي نيز نسبت به روحانيان و سران جناح راست ابراز کرده است، چرا که حسينيان نيز به نقش روحانيان در سال هاي اخير انتقاد دارد: "متأسفانه اين مسئله توسط برخي از روحانيون هم دامن زده شد و آنان با اين جريان ضديت با ارزش ها همسويي كردند." شکاف در راست: سخنراني ها و تلاش سران راست افراطي براي قبضه مجلس خبرگان، اما رفته رفته با برگزاري نشست هاي عمومي تر و انتشار بيانيه ها از سوي هوادارن اين جريان ابعاد تازه تري به خود مي گيرد. برخي از صاحب نظران معتقدند اين فعاليت ها اين بار علاوه بر اصلاح طلبان، هدف اصليش را حذف پيران راست از صحنه سياسي قرار داده است. شکاف در جناح راست از هنگامي خود را نشان داد که رئيس دولت جديد بسياري از جريان هاي طيف راست و بخصوص نزديکان جامعه رو حانيت، جامعه مدرسين و موتلفه را از گرفتن پست هاي دولتي محروم کرد. پيران راست هم با اتکا به نيروهاي خود در مجلس ضمن نشان دادن مقاومت هايي، تلاش کردند قدرت شان را به رخ مريدان مصباح در دولت بکشند. شايد همين مقاومت ها بود که مصباح و شاگردانش را به اين نتيجه رساند که بايد هم پيمانان سابق خود را از صحنه سياست حذف و از صندلي قدرت به زير کشند. وقتي طلاب مدرسه علميه معصوميه قم، چند روز پيش ضمن حمايت قاطع از مواضع اخير احمدي نژاد، نسبت به سكوت و عدم حمايت احزاب خودي، به ويژه نمايندگان موسوم به اصول‌گراي مجلس اعتراض کردند، بسياري از پيران راست دريافتند که نوبت به ايشان نيز رسيده است. اين بيانيه هم چنين از سران جناح راست و بخصوص اکثريت مجلس هفتم خواست که: "به جاي سنگ اندازي در مسير سياسي دولت، با كمي تأمل و انديشه، مسير خود را عوض نموده به فرمايش رهبر معظم انقلاب مبني بر حمايت از دولت جامه عمل بپوشانند." اين بيانيه هم چنين راست گرايان و بخصوص "نمايندگان اصولگرا"ي مجلس را از سونامي احمدي نژاد ترساند و: "به آن‌هايي كه در داخل كشور در قبال مواضع انقلابي و قاطع آقاي احمدي نژاد، موضعي انفعالي و تضعيف كننده مي‌گيرند" هشدار داد که تا دير نشده مسير خود را عوض کنند و به حمايت از احمدي نژاد بپردازند. برخي از ناظران مي گويند همه اين اتفاقات نشان مي دهد که اعلان جنگ راست افراطي به سران محافظه کار راست، اين بار نه تنها نمايشي براي فريب رقباي اصلاح طلب نيست بلکه در هفته ها و ماه هاي آينده ممکن است ابعاد گسترده تري نيز به خود بگيرد، تا جايي که عالي رتبه ترين مقامات حکومتي نيز نتوانند دامن از جنگ راست با راست به در برند
شروين اميدوار – روز آنلاین

Thursday, December 22, 2005

سخنان ابراهيم نبوی به هنگام دريافت جايزه هلندی پرنس کلاوس

جايزه پرنس کلاوس از سوی يک بنیاد فرهنگی هلندی همه ساله به برگزيده ای از طنزنويسان فعال جهان اهدا می شود. اين جايزه امسال به سيدابراهيم نبوی، طنزنويس مطرح کشورمان تعلق گرفت. جایزه اصلی امسال به الیاس جاناتان شاپیرو کاريکاتوريست برجسته و مشهور آفریقای جنوبی اهدا شد. جايزه های ديگری نيز به ده طنزپرداز، کاریکاتوریست و کمدین دیگر به همراه جوایزی به مبلغ بیست وپنج هزار یورو اهدا شد. ابراهيم نبوی به هنگام دريافت جايزه پرنس کلاوس سخنانی ايراد کرد که در زير می خوانيد
خانم ها، آقایان
از دریافت جایزه امسال بنیاد پرنس کلاوس خوشنودم، نخست به این دلیل که بنیادی ارزشمند و فرهنگی و هنری مرا برگزیده است، دوم به این دلیل که جایزه ای را دریافت می کنم که ارزش فنی و تکنیکی دارد و نه فقط ارزش سیاسی و سوم به این دلیل که موضوع جایزه طنز است، یعنی همان موضوعی که با تمام وجود به آن عشق می ورزم و ذهن و زبانم همواره درگير آنست. از گروه داوران بنیاد پرنس کلاوس، گروهی از خردمندانی که هرکدام شان از اندیشمندان گوشه گوشه جهان هستند، قدردانی می کنم و امتنان خود را از آنان ابراز می دارم. آرزو می کنم بنیاد هلندی پرنس کلاوس که با همه جوانی دارد اهمیتی فراوان در ادبیات و هنر و فرهنگ می یابد، سالهای طولانی به کارش ادامه دهد. از علیاحضرت بئاتریکس و فرزندان بافرهنگ و خردمندشان که افتخار آشنایی با آنان را نیز چندی پیش یافتم، بخاطر فعالیت های بنیاد گرانقدر پرنس کلاوس قدردانی می کنم. همچنین تبریک صمیمانه خود را به دوست و همکار هوشمندم، جاناتان شاپیرو کاریکاتوریست بزرگ آفریقای جنوبی و برنده اول جایزه امسال بنیاد پرنس کلاوس اعلام می کنم و برای هشت دوست دیگری که جوایز امسال را بخاطر آثارطنزشان گرفتند، آرزوی موفقیت می کنم. ما با آثارمان خندانده ایم و بسیاری از مردمان را در سرزمین های گوناگون لحظاتی از فکر بدبختی های شان دور کرده ايم، البته گاهی ها آن ها را به کشف بدبختی های تازه ای مجبور کرده يم. کار سختی است، اما خیلی هم آدمهای بدی نیستیم. فقط بدی مان این است که مردم را به یاد مشکلات شان می اندازیم. در دنیای ما آنقدر قدرتمندانی که شب و روز روی صحنه های سیاست هستند اخم می کنند که ما اگر کار خود را نکنیم، دنيا ممکن است يادش برود که لبخند و شادمانی هم وجود دارد. ما همه مان به قدرت می خنديم و به همين جهت هم قدرتمندان از ما خوششان نمی آید، گاهی نوشته مان را با سانسور زندانی می کنند و گاهی که زیاد از دست ما عصبانی می شوند، خودمان را به زندان می اندازند. اما من تجربه کرده ام در زندان هم می شود به ريش زندانبانان خنديد. من برای زندانبانان هم طنز می گویم تا هر زندانبانی از کارش شرم کند. دراین دنیا که ثروت های بسياری صرف ساخت بمب و سلاح های جنگی می شود. در دنيائی که شلوغ شده و مصيبت از سروکولش می بارد، وسط اين آدم های اخمو که تازه بمب را به خودشان هم می بندند، ما طنزنويسان می خواهیم با مهر و شادمانی اشک های چشم رنج دیدگان را پاک می کنيم و آنان را بخندانيم. در این دنیایی که چهره کریه فقر و تبعيض و ظلم با تکنيک های جديد بزک شده و برای عوام جذاب می شود، ما طنزنويسان کارمان کنار زدن نقاب های دروغ است. نقاب ها را کنار می زنیم تا چهره مضحک واقعی دروغگویان قدرتمند را نمایش دهیم. در این دنیایی که گاهی زيباترين و انسانی ترين ساخته های بشر مانند دین و هنر هم توسط قدرتمداران به بازی گرفته می شود، ما پرده ریاکاری دینی را هم پاره می کنيم. من به قدرتمندان و ریاکاران می خندم، می خندم و می خندانم تا کمی از بار رنج انسانی کم کنم. چند سال پيش سگی را از دست بچه هائی که مزاحمش شده بودند نجات دادم. همان روز هم خواستم تا يک قاضی را که شرافت خود را به مقام و پول فروخته بود، از دست خودش نجات بدهم. بچه ها وقتی از دخالتم در بازی شان ناراضی شدند، فقط مرا هو کردند، اما آن قاضی چند ماه به زندانم انداخت و بعد هم از خانه ام بيرونم کرد. جرمم اين بود که خواسته بودم سگ را و قاضی را نجات بدهم. همان موقع فهميدم هر کس را بخواهی نجات بدهی از دستت عصبانی می شود. البته بچه ها هميشه هم مرا هو نمی کنند به همان دلیل که همیشه سگ ها را آزار نمی دهند و اگر هم بدهند همیشه من که نیستم تا مانع شان شوم. گاهی بچه ها به آدم کارهای خوب ياد می دهند. چند سال پيش بچه هایی را ديدم که بالانس زده بودند و داشتند سروته دنيا را نگاه می کردند. فهميدم اين کار برای ديدن دنيای وارونه ای که روسای جمهورش مثل احمدی نژاد و جورج بوش کارهای عجيبی می کنند، بهترين کارست. از موقعی که اين راه را کشف کردم همه اخبار مربوط به صلح طلبی ها جورج بوش و آمريکائی ها را بالانس زده تماشا می کنم. به سخنرانی های رييس جمهور ايران که به جای خدمت کردن به مردم کشورش می خواهد مردم یک کشور دیگر را آواره کند، سروته نگاه می کنم. من در حالی که وارونه به تلویزیون نگاه می کنم، می بینم که يک نفر در غاری کوهستانی در شرق نشسته و برای مردم دنيای غرب بمب می فرستد و گمان می کند جانشین خداست. من هر روز خبر تقلب انتخاباتی را در مصر و پاکستان و آذربایجان و چچن می خوانم و منتظر می مانم تا کسانی که با تقلب روی کار آمده اند کت و شلوارهای شان را بپوشند و به عنوان نمایندگان تقلبی ملت چهار سال دیگر هم به این بازی خنده دار ادامه دهند. در تمام این سالها من فقط يک بار خبر مهمی را وارونه نگاه نکردم و آن وقتی بود که سارکوزی به حاشیه نشینان پاریسی گفت: آشغال. خبرش را در روزنامه ای در سطل اشغال ديدم. واقعا که چه آشغال هایی دنیا را پرکرده اند. من از دست این دنیای وارونه طنز می نویسم، طنز می نویسم چون دنیای ما وارونه شده است و برای نشان دادن دنیای وارونه بهترین راه طنز نوشتن است. خانم ها، آقایان! می خواهم آخرین جمله گفتارم را به دوست عزیز و نویسنده زندانی هموطنم اکبر گنجی اختصاص دهم. می خواهم به خاطر همه کلماتی که از گنجی یاد گرفتیم، او را از یاد نبريم. به امید دنیایی پر از آزادی که هيچ متفکری در آن زندانی نباشد. دنيائی که در آن گرسنه ای نباشد، نه کودک آفريقائی در سودان و نه اکبر گنجی در زندان. دنيای که در آن بمب نباشد نه در دست جورج بوش و نه در دست بن لادن. دنيائی که در آن صلح و رفاه برای همه باشد، هم برای بچه های فلسطين و هم برای بچه های اسرائیل. به امید دنيائی که آدم مجبور نباشد که اخبار آن را بالانس زده نگاه کندبا احترام سید ابراهیم نبوی21 دسامبر2005

Wednesday, December 21, 2005

گزارش سفر فرنگ

يک هفته بعد از گزارش هيجان انگيز احمدی نژاد به هيات دولت
اعتراض رسمی سعودی به ایران
مرتضي محسني
۳۰ آذر ۱۳۸۴
اختصاصي روز- عدم رعايت اصول تشريفاتي وديپلماتيك از سوي احمدي نژاد رييس جمهور ايران در جريان برگزاري نشست سازمان كنفرانس اسلامي، مورد انتقاد دولت پادشاهي عربستان سعودي قرار گرفت. اين انتقاد كه طي نامه اي اعتراض آميز به سفارت ايران در اين كشور اعلام شده، تاكيد دارد كه از نظر ملك عبدالله پادشاه عربستان تشريفات ديپلماتيك به عنوان آداب سياسي، از سوي احمدي نژاد مورد احترام ورعايت قرار نگرفته است. گفته مي شود مقامات عربستاني كه نامه وزارت خارجه اين كشور را به سفارت ايران داده اند، تلويحاً خواستار آن شده اند كه مقامات ايراني پيش از سفر به اين كشور، با هاشمي رفسنجاني مشورت كرده و در جريان آداب ديپلماتيك قرار گيرند. خبرنگار روز موفق به کسب خبر دقيقي در اين مورد نشد كه انتقاد عربستان به كدام رفتار احمدي نژاد اشاره داشته است. اما امکان دارد يکي از دلايل اين اعتراض آن باشد که احمدي نژاد بدون هماهنگي با مقامات عربستان - كه به احتمال زياد به عنوان سفر تشريفاتي اين گونه سفرها رابراي روساي جمهوري كشورها تدارك مي بينند - انجام شده و نوعي بي اعتنايي به آداب ديپلماتيك به حساب آمده است. رييس جمهور به دنبال سقوط هواپيماي حامل خبرنگاران، سفرخود به مدينه را لغو كرد و به تهران بازگشت در حالي كه وي پس از بازگشت كار ويژه اي را در ارتباط با سقوط هواپيما انجام نداده وتنها از پي گيري سانحه سقوط هواپيما در دولت خبر داد؛ كاري كه نتيجه مشخصي نيز از آن حاصل نشده است. از سوي ديگر، سخنان اخير زاهدي وزير علوم در مورد نحوه حضور احمدي نژاد در اجلاس سازمان کنفرانس اسلامي در جمع بسيجيان دانشگاه ها نيز، حاكي از تصورات نامتعارف احمدي نژاد در جريان اين كنفرانس است كه ممکن است برخوردهاي ناشي از چنين تصوراتي، به نوبه خود سبب رنجش پادشاه عربستان را فراهم آورده باشد. هفته گذشته وزير علوم جريان سفر رييس جمهور به سعودی را از زبان احمدی نژاد، در جمع بسيجی های دانشگاهی چنين بيان کرده بود: "... چون زمزمه‌هايي بود كه هدف‌هايي پشت پرده‌ي كنفرانس بوده از جمله به نوعي بيانگر به رسميت شناختن رژيم اشغالگر قدس از سوي كشورهاي اسلامي. اين توطئه‌ي بسيار بزرگي است عليه كشورهاي اسلامي. گفتند ما براي جلسه‌ي افتتاحيه به آنجا رفته بوديم، همه در يك سالن بيرون جلسه نشسته بوديم و بعد اعلام شد كه به داخل جلسه برويم، بعضي‌ها بلند شدند و سريع به سر جايشان رفتند، بعد گفت ناخودآگاه - اصلا چيزي نبود - ما كه بلند شديم، پادشاه عربستان هم بلند شد و اصلا مثل اينكه برنامه ريزي شده بود - اينها واقعا عنايات الهي است - كه جلسه‌ي افتتاحيه اين طوري تلقي شود كه من و پادشاه عربستان داريم افتتاح مي‌كنيم، با هم وارد سالن شديم، تمام تلويزيون‌ها دارند نشان مي‌دهند، به افتخار ما دست مي‌زنند و گفت ما واقعا احساس كرديم يك نيروي ديگري ما را حركت داد، گفت جلسه‌ي افتتاحيه اين طوري شروع شد. بعد يك جلسه‌ي شام بود (البته من عذرخواهي مي‌كنم كه نمي‌توانم بعضي چيزها را بگويم)، همه‌ي سران نشسته بودند، گفت ما هم با سران يكي از كشورها در گوشه‌اي نشسته بوديم، متوجه نبوديم كه شاه عربستان وارد شد، ايشان آمده بود دانه به دانه حال و احوال، ساعت ده شب بود، يك دفعه به ما گفتند كه ايشان وارد شده، بريم بر سر ميز شام، ما كه بلند شديم برويم سراغ ايشان حال و احوال كنيم، ديديم ايشان آمد سمت ما، يك خوش و بش اوليه كرديم و ايشان در همان جا اظهار علاقه كرد كه بنشيند با هم چند دقيقه‌اي صحبت كنيم، حالا همه‌ي سران نشسته‌اند آنجه، يك دفعه ايشان چنين چيزي گفت، نشستيم آنجا، تمام تلويزيون‌ها نشان مي‌داندند كه تمام سران ايستاده‌اند، ايشان اصرار كه بيا بشينيم يك گپ برادرانه‌اي بزنيم، مي‌گفت اين اصلا براي همه‌ي مهمان‌ها عجيب بود، مي‌گفت من اينها را فضل الهي مي‌ديدم، به خصوص صدا و سيماي عربستان روز اول كه رفتيم اصلا پوشش خيلي كوچكي از اخبار ايران مي‌داد و حتي صحنه‌هاي ورود را خيلي پوشش نمي‌داد، اما در آن موقع كه با پادشاه عربستان نشسته بوديم كل تبليغات براي ايران شروع شد، كه ايران اين طور است و آن طور است، گفت جالب بود كه بعد از اين ديديم دانه دانه تمام سران كشورهاي اسلامي دارند به پيش ما مي‌آيند و اصرار دارند كه ما به كشورشان برويم، اصلا اصرار دارند كه ما ده دقيقه با آنها حرف بزنيم، اين خيلي مهم است. بعد مي‌گفت وقتي سخنراني ما تمام شد، يك موجي از شادي در بين تمام روساي كشورها ايجاد شد، حالا اسم نمي‌برم، ايشان در جلسه اسم بردند، حتي بعضي‌ها را اسم بردند كه خدا مي‌داند اصلا آدم باورش نمي‌شود، اينها آمده‌اند پيش من و گفتند كه خدا خيرت بدهد، تو آبروي ما مسلمان‌ها را خريدي، تو هويت دادي به اسلام، تو حرف درد دل ما را زدي، حتي آنها كه بر حسب ظاهر با امريكا رابطه دارند. از چند تا كشورها اسم بردند كه وقتي همراهان آن كشورها وقتي رهبر آن كشور حرف مي‌زدند، خودشان هم كفي نمي‌زدند، مي‌گفت وقتي كه ما صحبت كرديم، همه مشت‌ها گره كرده، حالت هم مرگ بر امريكا و هم درود بر شما